چشمهای سیاه چون شب تو

چشم‌های سیاه چون شب تو
بی‌خبر از همه جهــانم کرد
حال گمگشتگان به شب دانی؟
چشم‌های تـو آن چنـانم کرد
دیدگاه ها (۱)

میهمان خیالم که میشوے باد که هیچ ، طوفان هم بیاید دیگر تکان ...

هیچ گاهنفهمیده امدوست داشتن چرا این همهغم انگیز است؟!هیچ گاه...

حرفی به من بزنآیا کسی که مهربانیِ یک جسمِ زنده رابه تو می بخ...

عاقبت این دلتنگی ها میگذرد باز من می مانم و سودای تو ...

هزار شب نشسته ام ، به پای چشم های تورهـا نمی کنـد مـرا ، هـو...

ظالم ترین مخلوق خدا بی‌شک همین شب‌هاست...شب‌هایی که می‌آیند ...

کاش تهران بندر داشت. کنار لنچ مینشستیم و من برایت از شاخ و ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط