چه ب پروا

چه بے پروا

وسوسه بوسیدنت

و آغوش مردانه ات در

من رسـوب کرده است

تو را بے پروا مے خواهم

آغوشے را که شرعے بودنش را

فقط من و تو تـایید مے کنیم
دیدگاه ها (۳)

بودنت آرامشے ستکه تزریق مے شود درون رگ هایمبا حس نفس هایتتکث...

به ” تــــــو ” کـــــه میرســـــم مکـــث میکنـــــمانگــار ...

ای شرقی قشنگ! که شعرم برای توستدر بیت بیت هر غزلم رد پای توس...

ﺑﯿﺎ ﺗﺎ ﻗﺼﻪ ﻧﯿﻤﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥﺑﺮﺳﺎﻧﯿﻢﺑﺮﮔﺮﺩ ﺗ...

### فصل دوم | پارت پنجم نویسنده: Ghazal عکس روی میز بود و ه...

تقدیم به محبوبم:🫀🌹مـنم ؏اشق تـریـن مجنون ؛ تو هستـے نــور چش...

the end of time after him part 54 ( آخرین پارت )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط