وقتی باهاشون همسایه ای

﴿وقتی باهاشون همسایه ای﴾


«نامی» داره تعقیبت میکنه تا درساتو بخونی

«جین» درحالی که اهنگو گذاشته رو صد داره با خودش حال میکنه

«هوسوک»داره درباره نحوه نفس کشیدنتم قضاوت میکنه

«یونگی»بعداز دزدیدنت نارنگی هات داره از دست پلیس فرار میکنه

«جیمین»هربار میبینتت سعی داره باهات لاس بزنه

«تهیونگ»داره مهارت های رقصش رو از پنجره بهت نشون میده

«جونگ کوک»سعی داره بعضی مهارت های جادوگریش رو بهت نشون بده



<سناریو درخواستی>
دیدگاه ها (۵)

<وقتی میفهمن بچه دار نمیشی> «نامی» عزیزم اصلا ناراحت نباش پر...

<وقتی بعداز چندین سال بهم رسیدین> «نامجون» ا/ت دیدی بلاخره ب...

فقط طوری که بغلش کردهههه🥺🥺🥺

قضیش اینه که این مجریه هی خودشو به جیمین نزدیک. میکردو اعضا ...

My lovely neighbor part : 2

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور ( پارت ۵)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط