میترسم

میترسم

از آن روزی که

دخترم عاشقانه هایم را بخواند

بخواهد خاطره ای برایش تعریف کنم

و مخاطب من

مادر او نباشد...😔
دیدگاه ها (۳)

یادت باشههمه حرفه ای هااولش تازه کار بودناز همین الان شروع ک...

دلم میخواست کسی باشدکه مرا"بلد"باشدبلدبودن مهمتر ازعاشق بودن...

عزیز دل عموشه😍 😘

رستورانی بین زمین و آسمان

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

{داستان زندگی یوکو ایوفسکی}☆chapter 1 { world of zerO}☆☆یوکو...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط