به حکم دل
.. به حکمِ دل
شبی را تا سحر دلواپست بودم
وچشمانم به در بودو
نگاهم قاصدک را سخت می پایید
که تا شاید بگویی من رسیدم از ره دور و ملالی نیست
واما تو...
وتو دلواپس دلواپسیهای فراوانت...
خیالی نیست اگر من گم شدم از دفتر دلواپسیهایت...
ملالی نیست هم از این دل و
دلبستگیهایت
ولی ای همرهِ شعرو غزلها در زمانی دور
ببخشایم اگر
من همچنان دلواپست بودم.... به حکمِ دل
شبی را تا سحر دلواپست بودم
وچشمانم به در بودو
نگاهم قاصدک را سخت می پایید
که تا شاید بگویی من رسیدم از ره دور و ملالی نیست
واما تو...
وتو دلواپس دلواپسیهای فراوانت...
خیالی نیست اگر من گم شدم از دفتر دلواپسیهایت...
ملالی نیست هم از این دل و
دلبستگیهایت
ولی ای همرهِ شعرو غزلها در زمانی دور
ببخشایم اگر
من همچنان دلواپست بودم....
شبی را تا سحر دلواپست بودم
وچشمانم به در بودو
نگاهم قاصدک را سخت می پایید
که تا شاید بگویی من رسیدم از ره دور و ملالی نیست
واما تو...
وتو دلواپس دلواپسیهای فراوانت...
خیالی نیست اگر من گم شدم از دفتر دلواپسیهایت...
ملالی نیست هم از این دل و
دلبستگیهایت
ولی ای همرهِ شعرو غزلها در زمانی دور
ببخشایم اگر
من همچنان دلواپست بودم.... به حکمِ دل
شبی را تا سحر دلواپست بودم
وچشمانم به در بودو
نگاهم قاصدک را سخت می پایید
که تا شاید بگویی من رسیدم از ره دور و ملالی نیست
واما تو...
وتو دلواپس دلواپسیهای فراوانت...
خیالی نیست اگر من گم شدم از دفتر دلواپسیهایت...
ملالی نیست هم از این دل و
دلبستگیهایت
ولی ای همرهِ شعرو غزلها در زمانی دور
ببخشایم اگر
من همچنان دلواپست بودم....
- ۴۰۴
- ۰۱ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط