تکپارتی جونگکوک
#تکپارتی_جونگکوک
#درخواستی
P¹
ویو ا/ت
مث همیشه با الارم گوشیم از خواب بیدار شدم
رفتم پایین ببینم کوک چیکار میکنه
کوک: او صب بخیر بلخره بیدار شدی
ا/ت: عاح دیشب تا دیر وقت داشتم کار میکردم و خیلی خسته بودم برای همین دیر بیدار شدم
کوک: اها، صبحونت رو میز برو بخور
ا/ت: ب... باش
کوک: منم امروز سرم خیلی شلوغ شاید یذره دیر اومدم خونه
ا/ت:(میره سمت کوک) این چند وقت خیلی داری به خودت فشار میاری، یذره استراحت کنی هم بد نیست
کوک: از کی تاحالا تو انقدر نگران منی
ا/ت: خ... خوب شوهرمی نباید نگرانت باشم؟(الان عوق میزنم)
کوک: گفتم برو بشین صبحانتو بخور
ا/ت: باشه دیگه
کوک: منم میرم شرکت تا کارهای عقب موندمو انجام بدم
ا/ت: باشه برو
کوک: کاری نداری؟
ا/ت: نه
کوک: خداحافظ
ویو ا/ت
امروز کوک خیلی داشت باهام سرد حرف میزدم حس میکردم دیگه براش مهم نیستم، این چند وقته کار داره بهش فشار میاره
منم که مث همیشه سر خودمو با کار های متفرقه گرم کردم تا کوک بیاد
(یونا دوست ا/ت،علامت یونا+)
+(به ا/ت زنگ میزنه)
ا/ت: الو، بله
+سیلام، خوبی؟
ا/ت: اره خوبم
+امروز وقت داری بریم بیرون؟
ا/ت: اره البته تا وقتی کوک نیومده
+اوک، ساعت چند بیام دنبالت؟
ا/ت: همین الان بیا دیگه
+اوک تا چند دقیقه دیگه اونجام
ویو ا/ت
رفتم لباسمو پوشیدم و موهامو از بالا بستم یه ارایش خیلی ملایم هم کردم عطر هم زدم رفتم تو حیاط وایسادم تا یونا بیاد
ویو یونا
امروز ا/ت حس کردم زیاد حالش خوب نیست گفتم بریم باهم بیرون شاید حالش بهتر بشه، منم لباسمو پوشیدم و بعد چند دقیقه رسیدم به خونه ی ا/ت
+سلاممم(بقلش میکنه)
ا/ت: سلام
+امروز چرا انقدر به هم ریخته ای؟
ا/ت: چیزی نشده بیا بریم حالا
+باشه هرجور راحتی
ا/ت: عوم....
+خوب حالا کجا بریم؟
ا/ت: نمیدونم
+بریم یه پارکی قدم بزنیم؟
ا/ت: بریم
+خوب از کوک چه خبر؟
ا/ت: امروز خیلی باهام سرد حرف میزد نمیدونم چه اتفاقی براش پیش اومده که اینطوری داره میکنه
+پس برای همین به هم ریخته ای
ا/ت: من حالم خوبه فقط یذره سر درد دارم
+مسکن دارم میخوای بدم یذره بخوری؟
ا/ت: نه لازم نیست
+بی بگیر بخور دیگه حالا
ا/ت: اها تو چی هنوز سینگلی؟
+هعی اره😂
ا/ت: عجب😂
+چند سال با کوک ازدواج کردی؟
ا/ت: ۲سالی میشه
+او، اگه شب اومد خونه اگه اتفاقی افتاد با من در تماس باش، باشه؟
ا/ت: باش، مرسی که انقدر به فکرمی❤️🩹😊
+هق🥺
*۲ساعت بعد*
#درخواستی
P¹
ویو ا/ت
مث همیشه با الارم گوشیم از خواب بیدار شدم
رفتم پایین ببینم کوک چیکار میکنه
کوک: او صب بخیر بلخره بیدار شدی
ا/ت: عاح دیشب تا دیر وقت داشتم کار میکردم و خیلی خسته بودم برای همین دیر بیدار شدم
کوک: اها، صبحونت رو میز برو بخور
ا/ت: ب... باش
کوک: منم امروز سرم خیلی شلوغ شاید یذره دیر اومدم خونه
ا/ت:(میره سمت کوک) این چند وقت خیلی داری به خودت فشار میاری، یذره استراحت کنی هم بد نیست
کوک: از کی تاحالا تو انقدر نگران منی
ا/ت: خ... خوب شوهرمی نباید نگرانت باشم؟(الان عوق میزنم)
کوک: گفتم برو بشین صبحانتو بخور
ا/ت: باشه دیگه
کوک: منم میرم شرکت تا کارهای عقب موندمو انجام بدم
ا/ت: باشه برو
کوک: کاری نداری؟
ا/ت: نه
کوک: خداحافظ
ویو ا/ت
امروز کوک خیلی داشت باهام سرد حرف میزدم حس میکردم دیگه براش مهم نیستم، این چند وقته کار داره بهش فشار میاره
منم که مث همیشه سر خودمو با کار های متفرقه گرم کردم تا کوک بیاد
(یونا دوست ا/ت،علامت یونا+)
+(به ا/ت زنگ میزنه)
ا/ت: الو، بله
+سیلام، خوبی؟
ا/ت: اره خوبم
+امروز وقت داری بریم بیرون؟
ا/ت: اره البته تا وقتی کوک نیومده
+اوک، ساعت چند بیام دنبالت؟
ا/ت: همین الان بیا دیگه
+اوک تا چند دقیقه دیگه اونجام
ویو ا/ت
رفتم لباسمو پوشیدم و موهامو از بالا بستم یه ارایش خیلی ملایم هم کردم عطر هم زدم رفتم تو حیاط وایسادم تا یونا بیاد
ویو یونا
امروز ا/ت حس کردم زیاد حالش خوب نیست گفتم بریم باهم بیرون شاید حالش بهتر بشه، منم لباسمو پوشیدم و بعد چند دقیقه رسیدم به خونه ی ا/ت
+سلاممم(بقلش میکنه)
ا/ت: سلام
+امروز چرا انقدر به هم ریخته ای؟
ا/ت: چیزی نشده بیا بریم حالا
+باشه هرجور راحتی
ا/ت: عوم....
+خوب حالا کجا بریم؟
ا/ت: نمیدونم
+بریم یه پارکی قدم بزنیم؟
ا/ت: بریم
+خوب از کوک چه خبر؟
ا/ت: امروز خیلی باهام سرد حرف میزد نمیدونم چه اتفاقی براش پیش اومده که اینطوری داره میکنه
+پس برای همین به هم ریخته ای
ا/ت: من حالم خوبه فقط یذره سر درد دارم
+مسکن دارم میخوای بدم یذره بخوری؟
ا/ت: نه لازم نیست
+بی بگیر بخور دیگه حالا
ا/ت: اها تو چی هنوز سینگلی؟
+هعی اره😂
ا/ت: عجب😂
+چند سال با کوک ازدواج کردی؟
ا/ت: ۲سالی میشه
+او، اگه شب اومد خونه اگه اتفاقی افتاد با من در تماس باش، باشه؟
ا/ت: باش، مرسی که انقدر به فکرمی❤️🩹😊
+هق🥺
*۲ساعت بعد*
۶۲.۰k
۰۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.