رفتم پایین
رفتم پایین
نامجون: تمومی؟
اره بریم
نامجون: جینا تو اینجا میمونی؟
جینا: اره هی هی هی
از دست تو...
به سمت ون رفتیم و سوارش شدیم و بعد چند دقیقه رسیدیم کمپانی
رفتیم سمت دفتر رییس و جلو در وایسادم یه نفس عمیق کشیدم و در زدیم چند ثانیه بعد منشی رییس درو باز کرد با کلی استرس رفتم داخل دفتر رییس(عکس اول) و نشستیم
رییس: خوش اومدید
نامجون: ممنون رییس
رییس: سریع میرم سراغ اصل مطلب نمیخوام زیاد کشش بدم
منشی کیم...
منشی: بحث اصلی که رییس میخواد دربارش حرف بزنه دوتا مورده
مورد اول خانم لی... این چند وقت خیلی از نظر رسانه ها مورد تمسخر قرار گرفته اید و همه میگن برای جلب توجه این کاررا انجام دادید
رییس: میخوام دلیل اصلی شو بدونم ایون می
همه برگشتن و به من نگاه کردن یاد اون موقع افتادم دستام دوباره لرزید
ته: ایون می خوبی؟
یه نفس عمیق کشیدم و با خودم گفتم بگو تا این مخمصه تموم شه
رییس خودتون میدونید که پدرم منو قمار کرد من از دست کسی که پدرم باهاش قمار کرده فرار کردم و از
شهری که توش زندگی میکردم اومدم سئول و ایدل شدم این چند ماه ندیده بودمش ولی روز کنسرت چشمم خورد وسط جمعیتو اونو دیدم اسمش جونگ سوعه
چند ثانیه چشم تو چشم که بودیم همون لحظه خوابی که شب قبل کنسرت دیده بودم یادم افتاد خلاصه خوابم این بود که یه نفر داشت دنبالم میکرد و اخرشم منو با چاقو کشت
دقیقا وقتی به خودم اومدم دیدم جونگ سو یه چاقو اورد بالا و تو دستش چرخوند منم ترسیدم و فکر کردم تعبیر خوابمه
رییس:برای همین فرار کردی...پسره چند سالشه؟
۲۵ سالشه
جونگ کوک:واد...چیز نه ینیی داری میگیی با من هم سنهه؟؟
انگاری...
منشی:من دوربینای بک استیجو یه نگاه میندازم
خانم لی جونگ سو نزدیک استیج بود؟
اره کاملا از روی استیج میشد دیدش
منشی:خوبه پس میتونم با دوربینا بهتر چک کنم به احتمال زیاد این مشکل سریعتر حل بشه
و اینکه خانم لی وقتی فیلم دوربینارو پخش کردم خواهشا یه لاو بزارید و همچی رو توضیح بدید
اخه...
رییس:اخه نداره ایون می مجبوری برای بهتر شدن اوضاع تا فنساین
همه باهم:فن ساین؟؟؟؟
رییس:اره...پس ایون می هرچه زود تر سعی کنید اوضاع درست کنید
کارم باهاتون تمومه
بلند شدیم یه تعظیم کردیم و رفتیم بیرون
اهههه خدایااا
جین:فن ساین از کجا اومدد
ته:باز باید انقددد بشینم تا باسن مبارکمو پرس کنم
شوگا:راه های دیگه هم میتونستی باشه تا فن ها بتونن گروه هاشون رو ببینم ولی این قضیه نشستنن خیلیییی مزخرفهه ایکاش بشه یجوری دیگه فنا ملاقاتمون کنن
الان مشکلتون فن ساینه؟؟
جیمین:اره اگه فن ساین بجای نشستن جوری دیگه ای بود خیلی خوب میشدد
نامجون:همین که هستت
به سمت ون رفتیم و سوار شدیم تو محوطه پیاده شدیم که...
نامجون: تمومی؟
اره بریم
نامجون: جینا تو اینجا میمونی؟
جینا: اره هی هی هی
از دست تو...
به سمت ون رفتیم و سوارش شدیم و بعد چند دقیقه رسیدیم کمپانی
رفتیم سمت دفتر رییس و جلو در وایسادم یه نفس عمیق کشیدم و در زدیم چند ثانیه بعد منشی رییس درو باز کرد با کلی استرس رفتم داخل دفتر رییس(عکس اول) و نشستیم
رییس: خوش اومدید
نامجون: ممنون رییس
رییس: سریع میرم سراغ اصل مطلب نمیخوام زیاد کشش بدم
منشی کیم...
منشی: بحث اصلی که رییس میخواد دربارش حرف بزنه دوتا مورده
مورد اول خانم لی... این چند وقت خیلی از نظر رسانه ها مورد تمسخر قرار گرفته اید و همه میگن برای جلب توجه این کاررا انجام دادید
رییس: میخوام دلیل اصلی شو بدونم ایون می
همه برگشتن و به من نگاه کردن یاد اون موقع افتادم دستام دوباره لرزید
ته: ایون می خوبی؟
یه نفس عمیق کشیدم و با خودم گفتم بگو تا این مخمصه تموم شه
رییس خودتون میدونید که پدرم منو قمار کرد من از دست کسی که پدرم باهاش قمار کرده فرار کردم و از
شهری که توش زندگی میکردم اومدم سئول و ایدل شدم این چند ماه ندیده بودمش ولی روز کنسرت چشمم خورد وسط جمعیتو اونو دیدم اسمش جونگ سوعه
چند ثانیه چشم تو چشم که بودیم همون لحظه خوابی که شب قبل کنسرت دیده بودم یادم افتاد خلاصه خوابم این بود که یه نفر داشت دنبالم میکرد و اخرشم منو با چاقو کشت
دقیقا وقتی به خودم اومدم دیدم جونگ سو یه چاقو اورد بالا و تو دستش چرخوند منم ترسیدم و فکر کردم تعبیر خوابمه
رییس:برای همین فرار کردی...پسره چند سالشه؟
۲۵ سالشه
جونگ کوک:واد...چیز نه ینیی داری میگیی با من هم سنهه؟؟
انگاری...
منشی:من دوربینای بک استیجو یه نگاه میندازم
خانم لی جونگ سو نزدیک استیج بود؟
اره کاملا از روی استیج میشد دیدش
منشی:خوبه پس میتونم با دوربینا بهتر چک کنم به احتمال زیاد این مشکل سریعتر حل بشه
و اینکه خانم لی وقتی فیلم دوربینارو پخش کردم خواهشا یه لاو بزارید و همچی رو توضیح بدید
اخه...
رییس:اخه نداره ایون می مجبوری برای بهتر شدن اوضاع تا فنساین
همه باهم:فن ساین؟؟؟؟
رییس:اره...پس ایون می هرچه زود تر سعی کنید اوضاع درست کنید
کارم باهاتون تمومه
بلند شدیم یه تعظیم کردیم و رفتیم بیرون
اهههه خدایااا
جین:فن ساین از کجا اومدد
ته:باز باید انقددد بشینم تا باسن مبارکمو پرس کنم
شوگا:راه های دیگه هم میتونستی باشه تا فن ها بتونن گروه هاشون رو ببینم ولی این قضیه نشستنن خیلیییی مزخرفهه ایکاش بشه یجوری دیگه فنا ملاقاتمون کنن
الان مشکلتون فن ساینه؟؟
جیمین:اره اگه فن ساین بجای نشستن جوری دیگه ای بود خیلی خوب میشدد
نامجون:همین که هستت
به سمت ون رفتیم و سوار شدیم تو محوطه پیاده شدیم که...
۳.۰k
۱۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.