تک پارتی ته
تک پارتی ته
وقتی دوستت بود و...........
(ته رو با این-نشون میدم هانا هم با این+نشون میدم)
-هانا دوست صمیمی منه البته من عاشقشم و میخوام یه روز خیلی مناسب بهش بگم فردا تولدشه پس بهش میگم
+من و ته دوست های خیلی صمیمی هستم ولی من اونو به چشم دوست نمیبینم چون عاشقشم نمیدونم این عشق دوطرفس یا نه
فردا غروب
-خب همه کار هارو کردیم هلیا و جیمین بیاید( بچه یچی بگم اسم هلیا اسم خودمه😅)
(جیمین با این& هلیا با این/)
&امدیم ته
/من بادکنک هرو زدم راستی حلقه گرفتی
-اره گرفتم
/خب پس بریم لباس بپوشیم که باید من برم دنبال هانا و گولش بزنم
&اوک بیبی مراقب باش هوم؟
/باش ددی تو هم مراقب باش
-جیمیناااا(با داد)
&چته ته(با خنده)
-زدم دوتا از بادکنک هارو ترکوندم
&اخه دیوونه تو با اونا چیکار داشتی هلیا درست کرد بود خنگ
-خب من خورد بهش(با خنده)
&😅
-😅
&خب برو لباس بپوش منم برم از تو ماشین نا هلیا نرفته لباسمو ور دارم
-باش برو
&بیبی وایستا
/چی شده؟
&وای هلیا چقدر خوشگل شدی ( زبونشو رو لبش میکشه )
/منحرف من برو الان برات میارمش
باشه بیبی( در گوش هلیا با صدای منحرفی گفت)
/😈
&😈
از زبون هلیا
لباسمو پوشیدم جیمین امد ازم تعریف کرد کت و شلوارش رو دادم رفت با ته بپوشن لباساشونو منم رفتم دنبال هانا جونی
/هانا شی
+وای هلیا شی چقدر خوشگل شدی
/مرسی راستی یه نفر منم تو رو دعوت کرده
+عه کی
/نمیدونم ولی گفت که اشنای جیمینه
+باش الان میرم خانم پارک خوشگله
/برو دیوونه
رفتم یه جیمین زنگ زدم
/الو جیمین شی
&جونم بیبیم
/حله موضوع هانا
&افرین اوک مراقب باشیااا
/باش مراقب باش
&اوک بای
/ بای
+امادم
/وای خانم خوشگل بیا
+مرسی باش بریم
راه افتادیم سمت محل تولد و خاستگاری
/خب بریم تو
از زبون هانا
وقتی رفتم تو دیدم برقا روشنه و یه عالمه بادکنک های کرمی و سفید دورمن دیدم یه کیک خوشگل کرمی که روش یه فوندانته که داماد حلو عروس زانو زده دیدم همه بجز هلی از پشت درخت امدن بیرون و گفتن تولدت مبارررررک(با داد)
+وای مرسی از همتون مرسی هلی و جیمین
&خواهش
/خواهش
یهو دیدم یکی پشتمه تا برگشته زانو زد و سرشو انداخت پایین اورد بالا دیدم ته یه حلقه در اورد گفت
-پرنسس من میشه با منی که عاشقتم ازدواج کنی و ادامه زندگیت رو با من بدی؟
اولش تو شک بود بعدش تازه از شوک امدم بیرون
+ا.ا.ا.ا اره(با ذوق و گریه )
-عاشقتم بیبی
+منم عاشقتم ددی
همه دست زدم هلیا امد بهمون تبریک گفت بعد کلی بغلم کرد جیمین هم به من هم به ته تبریک گفت و ته رو بغل کرد
الان یک سال از اون روز میگذره
و من یه بچه 1 ماهه دارم( منحرفا 😈بخاطر زیاد شدن تک پارتی نتونستم اسمات کنم 😅)
خوشحالم از داشتنشون
تمامツ♡
خب اینم یه تک پارتی دیگه بازم میزارم
نظرتون رو برام کامنت کنید لایک هم یادتون نره بیبی هامᰔᩚ👸🏻
وقتی دوستت بود و...........
(ته رو با این-نشون میدم هانا هم با این+نشون میدم)
-هانا دوست صمیمی منه البته من عاشقشم و میخوام یه روز خیلی مناسب بهش بگم فردا تولدشه پس بهش میگم
+من و ته دوست های خیلی صمیمی هستم ولی من اونو به چشم دوست نمیبینم چون عاشقشم نمیدونم این عشق دوطرفس یا نه
فردا غروب
-خب همه کار هارو کردیم هلیا و جیمین بیاید( بچه یچی بگم اسم هلیا اسم خودمه😅)
(جیمین با این& هلیا با این/)
&امدیم ته
/من بادکنک هرو زدم راستی حلقه گرفتی
-اره گرفتم
/خب پس بریم لباس بپوشیم که باید من برم دنبال هانا و گولش بزنم
&اوک بیبی مراقب باش هوم؟
/باش ددی تو هم مراقب باش
-جیمیناااا(با داد)
&چته ته(با خنده)
-زدم دوتا از بادکنک هارو ترکوندم
&اخه دیوونه تو با اونا چیکار داشتی هلیا درست کرد بود خنگ
-خب من خورد بهش(با خنده)
&😅
-😅
&خب برو لباس بپوش منم برم از تو ماشین نا هلیا نرفته لباسمو ور دارم
-باش برو
&بیبی وایستا
/چی شده؟
&وای هلیا چقدر خوشگل شدی ( زبونشو رو لبش میکشه )
/منحرف من برو الان برات میارمش
باشه بیبی( در گوش هلیا با صدای منحرفی گفت)
/😈
&😈
از زبون هلیا
لباسمو پوشیدم جیمین امد ازم تعریف کرد کت و شلوارش رو دادم رفت با ته بپوشن لباساشونو منم رفتم دنبال هانا جونی
/هانا شی
+وای هلیا شی چقدر خوشگل شدی
/مرسی راستی یه نفر منم تو رو دعوت کرده
+عه کی
/نمیدونم ولی گفت که اشنای جیمینه
+باش الان میرم خانم پارک خوشگله
/برو دیوونه
رفتم یه جیمین زنگ زدم
/الو جیمین شی
&جونم بیبیم
/حله موضوع هانا
&افرین اوک مراقب باشیااا
/باش مراقب باش
&اوک بای
/ بای
+امادم
/وای خانم خوشگل بیا
+مرسی باش بریم
راه افتادیم سمت محل تولد و خاستگاری
/خب بریم تو
از زبون هانا
وقتی رفتم تو دیدم برقا روشنه و یه عالمه بادکنک های کرمی و سفید دورمن دیدم یه کیک خوشگل کرمی که روش یه فوندانته که داماد حلو عروس زانو زده دیدم همه بجز هلی از پشت درخت امدن بیرون و گفتن تولدت مبارررررک(با داد)
+وای مرسی از همتون مرسی هلی و جیمین
&خواهش
/خواهش
یهو دیدم یکی پشتمه تا برگشته زانو زد و سرشو انداخت پایین اورد بالا دیدم ته یه حلقه در اورد گفت
-پرنسس من میشه با منی که عاشقتم ازدواج کنی و ادامه زندگیت رو با من بدی؟
اولش تو شک بود بعدش تازه از شوک امدم بیرون
+ا.ا.ا.ا اره(با ذوق و گریه )
-عاشقتم بیبی
+منم عاشقتم ددی
همه دست زدم هلیا امد بهمون تبریک گفت بعد کلی بغلم کرد جیمین هم به من هم به ته تبریک گفت و ته رو بغل کرد
الان یک سال از اون روز میگذره
و من یه بچه 1 ماهه دارم( منحرفا 😈بخاطر زیاد شدن تک پارتی نتونستم اسمات کنم 😅)
خوشحالم از داشتنشون
تمامツ♡
خب اینم یه تک پارتی دیگه بازم میزارم
نظرتون رو برام کامنت کنید لایک هم یادتون نره بیبی هامᰔᩚ👸🏻
۸.۴k
۳۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.