شهریور توسط فرقان ترور شد و به شهادت رسید از معدو
۴ شهریور ۱۳۵۸ توسط فرقان ترور شد و به شهادت رسید. از معدود کسانی بود که امام خمینی در تشییع پیکرش شرکت کرد. اما عجیب تر اینکه شاید تنها کسی بود که پس از تدفین امامخمینی شب اول قبر بر مزار او حاضر شد، اقای توسلی میگوید بیش از ۲۰ دقیقه امام بالاسر او بود. امام خودشان پیگیر دفن او در قم شدند. در جمع خانواده این شهید امام او را برادر خطاب کرد که به تنهایی بیست نفر است.
شهید مهدی عراقی همراه فرزندش بود که گروهک فرقان هر دو را به شهادت رساند.
امام: من وظیفه را تعیین میکنم
دوم فروردین ۱۳۴۲ وقتی ساواک و نیروهای ویژه وارد فیضیه شدند و آن کشتار را راه انداختند، صبح همان روز در منزل امام هم مراسم #شهادت امام صادق(ع) برپابود.
گروهی میترسیدند که به #خانه امام هم حمله شود.
عده ای شعار #انحرافی میدادند، امام که آن سالها به روح الله یا آقای خمینی شهرت داشت، اشاره کردند اگر ادامه دهید، خودم حرکت میکنم و به فیضیه میروم، جمعیت ساکت شد.
دوستداران آقا روح الله #چوب برداشتند در را بستند، تا درصورت حمله از امام حفاظت کنند، امام گفتند: همه بیرون بروند، درب #خانه هم باز باشد.
ساعتی بعد، مهدی عراقی آمد، داش مشتی و بامرام بود، شغلش آجر پزی بود. از او حساب میبردند و نوعی حالت محافظ بود برای امام بخصوص وقتی ایشان پاریس بودند.
مهدی عراقی تعدادی را دم در گذاشت، از زیرزمین وسایلی آورد، امام که مجدد سر و صدا را شنید، پرسید: مگر نگفتم همه بروند، مهدی عراقی گفت: مهدی عراقی هستم، آقا ما #وظیفه خودمان میدانیم.
امام محکم جواب داد: من #وظیفه را تعیین میکنم، همگی بروید و درب خانه باز باشد.
مهدی عراقی و پسرش حسام شهریور سال ۵۸ ترور شدند. هردو در ماشین بودند که گروه #فرقان آنها را به رگبار بست.
#علیرضا_زادبر
https://eitaa.com/Politicalhistory
https://eitaa.com/Politicalhistory
شهید مهدی عراقی همراه فرزندش بود که گروهک فرقان هر دو را به شهادت رساند.
امام: من وظیفه را تعیین میکنم
دوم فروردین ۱۳۴۲ وقتی ساواک و نیروهای ویژه وارد فیضیه شدند و آن کشتار را راه انداختند، صبح همان روز در منزل امام هم مراسم #شهادت امام صادق(ع) برپابود.
گروهی میترسیدند که به #خانه امام هم حمله شود.
عده ای شعار #انحرافی میدادند، امام که آن سالها به روح الله یا آقای خمینی شهرت داشت، اشاره کردند اگر ادامه دهید، خودم حرکت میکنم و به فیضیه میروم، جمعیت ساکت شد.
دوستداران آقا روح الله #چوب برداشتند در را بستند، تا درصورت حمله از امام حفاظت کنند، امام گفتند: همه بیرون بروند، درب #خانه هم باز باشد.
ساعتی بعد، مهدی عراقی آمد، داش مشتی و بامرام بود، شغلش آجر پزی بود. از او حساب میبردند و نوعی حالت محافظ بود برای امام بخصوص وقتی ایشان پاریس بودند.
مهدی عراقی تعدادی را دم در گذاشت، از زیرزمین وسایلی آورد، امام که مجدد سر و صدا را شنید، پرسید: مگر نگفتم همه بروند، مهدی عراقی گفت: مهدی عراقی هستم، آقا ما #وظیفه خودمان میدانیم.
امام محکم جواب داد: من #وظیفه را تعیین میکنم، همگی بروید و درب خانه باز باشد.
مهدی عراقی و پسرش حسام شهریور سال ۵۸ ترور شدند. هردو در ماشین بودند که گروه #فرقان آنها را به رگبار بست.
#علیرضا_زادبر
https://eitaa.com/Politicalhistory
https://eitaa.com/Politicalhistory
- ۱.۱k
- ۰۶ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط