وصیت لقمان به پسرش ویرایش

وصیت لقمان به پسرش ویرایش ۲۰۱۶ 

پسرم!
اگر توانستی استخدام شوی، در اداره با دو کس رفیق شو: 
آن چنان که دانی آبدارچی، و یکی از بچه های حراست...

✨هرگز جذب آموزش پرورش نشو؛ چون فقط وعده و وعید دروغ زیاد خواهی شنید و معلمان همیشه زیر خط فقر هستند و اتحادی ندارند و اکثریت راضی به ظلم هستند و شرمنده خانواده حتی پس از مرگ...

فرزندم!
این قدر SMS بازی نکن، 
با این کار فقط درآمد مخابرات را زیاد می کنی.

پسرم!
اخبار را از منابع مختلف بگیر... جمع بندی اش با خودت. 
مخاطب دائمی یک رسانه بودن، آدم را به حماقت می کشاند.

پسرم!
می دانم الان داری حسرت دیدار مرا می خوری. 
یالله بلند شو دست مادرت را ببوس بعد بیا بقیه وصیت را بخوان.

هان ای پسر!
خواستی در مملکت خودمان درس بخوانی، بخوان... 
خواستی فرنگ بروی، برو... 
اما اگر ماندی از فرنگ بد نگو، اگر رفتی، از مملکتت بد نگو!

پسرم!
در تاکسی با تلفن همراه بلندبلند صحبت نکن.

پسرم!
گروهی هستند که اگر احترامشان کنی، تو را نادان می دانند 
و اگر بی محلیشان کنی، از گزندشان بی امانی... پس در احترام، اندازه نگهدار.

پسرم!
اگر هواپیمای خطوط ایران را سوار شدی، آیت الکرسی بخوان، سه بار موقع بلند شدن، و سه بار موقع نشستن.

پسرم!
سخت ترین کار عالم فهماندن یک احمق است. خون خودت را کثیف نکن. نمی توانی... خدا از احمق ها دست کشید، پس تو هم ...

پسرم!
با کسی که شکمش را بیشتر از کتاب هایش دوست دارد، دوستی مکن.

فرزندم!
اگر کتاب یا فیلمی رد صلاحیت شد، حتما آن را بخوان یا نگاه کن، زیرا حتما نکته ای انسانی در آن نهفته است.

هان ای پسر!
در پیاده رو که راه می روی، از کنار برو، ملت می خواهند از کنارت رد شوند.

پسرم!
در خیابان که راه می روی، کیفت را سمت جوی آب بگیر، زیرا کیف قاپ زیاد شده است.

پسرم!
وقتی در تاکسی کنار یک خانم می نشینی، جمع و جور بنشین تا آن بیچاره احساس ناراحتی نکند.

پسرم!
موقع رانندگی خودت را جای کسی بگذار که دارد از خط عابر پیاده رد می شود، پس حق تقدم را رعایت کن.

پسرم!
اگر کسانی از سر نادانی به تو خندیدند، تو برای شفایشان گریه کن.

پسرم!
هیچ گاه دنبال به کرسی نشاندن حرفت مباش و همه جا سر هر صحبتی را باز مکن. بگذار تو را نادان بدانند.

پسرم!
اساتید را محترم بشمار! اگر توانستی دستشان را ببوس، اگر نه، خود دانی...

پسرم!
در ضمن، به هر کسی بی خودی لقب “استاد” عنایت مکن...
مشک آن است که خود ببوید، نه آن که عطار بگوید.

پسرم!
راه تو را می خواند... اما تو باور مکن...!
پل صراط تو را می خواند. خواستی نزد من بیایی ماشین ایرانی سریع آسان مطمئن است ...
دیدگاه ها (۳)

پدرم دلواپس آینده برادرم است،اما حتی یک بار هم اتفاق نیفتاده...

بعضی وقتا با کوتاه اومدن هم خودتو نجات دادی هم بقیه رو

فرار من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط