چشم بر چشمان من می زد گره بر روسری
چشم بر چشمان من می زد گره بر روسری
بودنش یڪ خواب بود و رفتنش ناباوری
من نگاهش می ڪنم او هم نگاهم می ڪند
او برای دل بریدن من برای دل بری
واژه ها را از دهانم یڪ به یڪ دزدید و رفت
سهم من از عشق شعری شد بنام دیگری
عشق یعنی تار موهای تنت می ایستد
هر ڪجا ڪه نام او را روی لب می آوری
در سرم بیهوده رویای پریدن با تو بود
چیست دنیا جز قفس وقتی ڪه بی بال و پری
بودنش یڪ خواب بود و رفتنش ناباوری
من نگاهش می ڪنم او هم نگاهم می ڪند
او برای دل بریدن من برای دل بری
واژه ها را از دهانم یڪ به یڪ دزدید و رفت
سهم من از عشق شعری شد بنام دیگری
عشق یعنی تار موهای تنت می ایستد
هر ڪجا ڪه نام او را روی لب می آوری
در سرم بیهوده رویای پریدن با تو بود
چیست دنیا جز قفس وقتی ڪه بی بال و پری
۱.۶k
۰۲ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.