حال و هوای زن ها مثل قصه ی بنجامین باتن است.
حال و هوای زن ها مثل قصه ی بنجامین باتن است.
از آخر به اول می آید.
از همان دو سه سالگی برای خودشان یک پا کدبانوی تمام عیارند.
برای هر کسی از راه می رسد می خواهند مادری کنند و ذوق بزرگ شدن از کودک درونشان شروع می شود تا به رفتارهای اجتماعی و خانوادگی می رسد.
و بعد از ازدواج هم تمام این مادرانگی ها و مسئول بودن ها به اوج خودش می رسد.
دوران شیطنت و بازیگوشی به تفکرِ چگونه بزرگ شدن می گذرد و رو به میانسالگی که می گذارند تازه یادشان می افتد که ای کاش کمی بیش تر بچگی می کردند.
جای لوس شدن و دخترانگی کردن ها را خالی می بینند و دلشان می خواهد کسی باشد که دختربچه ی درونشان را نوازش کند.
زن ها به میانسالگی که می رسند اغلب افسرده حالند و از عالم و آدم توقع دارند و این بخاطر همان عجول بودن در هر چه زودتر خانوم شدنشان است.
از آخر به اول می آید.
از همان دو سه سالگی برای خودشان یک پا کدبانوی تمام عیارند.
برای هر کسی از راه می رسد می خواهند مادری کنند و ذوق بزرگ شدن از کودک درونشان شروع می شود تا به رفتارهای اجتماعی و خانوادگی می رسد.
و بعد از ازدواج هم تمام این مادرانگی ها و مسئول بودن ها به اوج خودش می رسد.
دوران شیطنت و بازیگوشی به تفکرِ چگونه بزرگ شدن می گذرد و رو به میانسالگی که می گذارند تازه یادشان می افتد که ای کاش کمی بیش تر بچگی می کردند.
جای لوس شدن و دخترانگی کردن ها را خالی می بینند و دلشان می خواهد کسی باشد که دختربچه ی درونشان را نوازش کند.
زن ها به میانسالگی که می رسند اغلب افسرده حالند و از عالم و آدم توقع دارند و این بخاطر همان عجول بودن در هر چه زودتر خانوم شدنشان است.
۳.۲k
۰۳ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.