بچه ک بودیم فکر میکردیم

بچِه کِ بودیمـ فکر میکَردیم

فقط آدمارو با چاقو و تفنگ میکشن

بزرگ کِ شدیمـ دیدیم خاطرات بدترن...
دیدگاه ها (۴)

خدایا ببین این بندتو که تو خنده هاش گفت : خدایا شکرت تو نار...

ﺧـــــﺪﺍﯾﺎڪمڪﻢ ڪنﺑﻪ ﺩﻭ ﭼﯿﺰ ﻣﺒﺘـﻼ ﻧﮕـﺮﺩﻡﻓـــــﺮﺍﻣﻮﺷﯽ و نــاﺳﭙ...

حٰالَمایڹْ روزا یِه جوریِه ڪِہ نَه حُوصِلِه یِ کَسْی رُو دٰا...

چشمامـــو براے ابــد بارانے ڪــرد ڪسے ڪــہ مےگفتـــ :اجــازه...

شوهر دو روزه پارت۶۸

دست معلم فیزیکمون پا*ره گشت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط