کاش خیاط بهتری بودی

کاش خیاط بهتری بودی

این تنهایی

به تنم زار می زند

و جیب هایش

بزرگ تر از آن است

که با دست های من پر شود

باید از فردا

کمی بیشتر

غصه بخورم ...


#سمانه_سوادی
دیدگاه ها (۳)

حالی برای گفتندیوان شعر نیست یک مصرع و خلاصهتو را دوست دارمت...

#Art

چه کسی می دانستما بعد از خداحافظی به چه چیز مبتلا می شویم .....

عاقلانه کنار گذاشتمتاما هر بار کهمژه ای می افتدروی گونه امبی...

#اگر روزی کسی را دیدید که می خندد، پیش از آنکه به خنده هایش ...

‏‍خسته جانی هستمکه تنم رنجور ناملایمات زندگی ستاز روزهای سخت...

-صدای گریه ی کودکی می آمد... دختر جوانی آمد کودک را در آغوش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط