این باد سرکش نزدیک بهار را چقدر زیاد دوست دارم انگار آمد

این باد سرکش نزدیک بهار را چقدر زیاد دوست دارم! انگار آمده هرچی غصه و اندوه سر راهش هست بشوید و بر دارد ببرد، انقدر که عمیق و قشنگ هوهو می کند و صاف می نشیند وسط جان آدم. دلم می خواهد بزنم بیرون تا بادبهار، محکم بغلم کند و تکانم بدهد و بیدار شوم، چشم که باز کردم وسط یک مزرعه ی آفتاب گردان باشم، که آفتاب بکوبد توی صورتم و از کنار دستم صدای بُلوپ بلوپِ آب های خروشان چشمه به گوش برسد، باد، چمن های بلند اطراف و سنبل های وحشی و شکوفه های سیب را برقصاند و آن طرف تر بچه های کوچکی عمیقا شیطنت کنند. دلم می خواهد سوار بادهای بهار شوم و با آن ها بروم تا سرزمین های دور. دلم می خواهد پنجره را باز کنم و باد را دعوت کنم به خانه ام، با او چای بنوشم و از او بپرسم؛ بعد از این بهار، همه چیز درست می شود یعنی؟
- نرگس‌صرافیان‌طوفان...💚🌼🌳🌈
دیدگاه ها (۱)

‌ تو آمدی، ماندی . . . کاشتی دانه‌یِ "عشق" را در وجودم! جَوا...

【 چهِ "دِلبـᰔـرانهِ"دَر قَلبـ ـم حُکمرانی میکُنیعِشـ ـق جـ ـ...

❣عشق❣خیلی سریع اتفاق میوفته خیلی سریع هم از بین میره اگه هنو...

‌ دلبــَرجـٰانِ..!♡ تُٰـو یِـه نَفـریِ ،یا تَرکیبـْی از هَمٰ...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط