به ما گفتند باید بازی ڪنید.
به ما گفتند باید بازی ڪنید.
گفتیم با ڪی؟ گفتند با دنیا.
تا خواستیم بپرسیم بازی چی؟
سوت آغاز بازی رو زدن، فقط فهمیدم خدا تو تیم ماست...
بازی شروع شد و دنیا پشت سر هم بہ ما گل میزد ولی نمیدونم چرا هر وقت بہ نتیجه نگاه می ڪردم، امتیازها برابر بود.
تو همین فڪر بودم که خدا زد به پشتم، خندید و گفت:
نگران نباش تو وقت اضافہ میبریم حالا بازی ڪن!
🍂 گفتم آخہ چطوری؟
بازم خندید و گفت: خیلی ساده فقط پاس بده بہ من، باقیش با من...
گفتیم با ڪی؟ گفتند با دنیا.
تا خواستیم بپرسیم بازی چی؟
سوت آغاز بازی رو زدن، فقط فهمیدم خدا تو تیم ماست...
بازی شروع شد و دنیا پشت سر هم بہ ما گل میزد ولی نمیدونم چرا هر وقت بہ نتیجه نگاه می ڪردم، امتیازها برابر بود.
تو همین فڪر بودم که خدا زد به پشتم، خندید و گفت:
نگران نباش تو وقت اضافہ میبریم حالا بازی ڪن!
🍂 گفتم آخہ چطوری؟
بازم خندید و گفت: خیلی ساده فقط پاس بده بہ من، باقیش با من...
۱.۰k
۱۶ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.