مالک من

مالک من
این روزها مثل همان روزهای اول میشوم..
من...تو...یک میدان
یادم نرفته و نخواهد رفت که چگونه ناجی من شدی.. چگونه دستهایم را گرفتی و در کالبد سرد من نفس های گرمت را دمیدی..فرشته مهربونم..مالک تمام وجودم..همیشه مدیون توام..مدیون تمام مهربونی هات عمرم..
دیدگاه ها (۳)

وای دیدمت قلبم داره از جا در میاد براتدردت تو تنم..بدددددددد...

فدات نفسیییببد عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااشقتم بد...

ووووووی پر از شوق دیدن اتم وای نفسی نفسم واسه دیدنت بند میاد...

برایش دیوانه شو !چرا که عشقی عاقلانههیچ زنی را افسون نمی‌کند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط