💭
💭
تو هرگز آدم فراموش کردن نبودی !
محال بود که هر صبح سلام کردن به خورشید را از یاد ببری و هر شب ترانه خواندن برای ماه را...
محال بود هر بهار، به بنفشه ها پیراهن رنگی نپوشانی ؛
هر خزان،برای برگ های طلاییِ پاییز آواز نخوانی و هر سپیده دم برای یا کریم ها دانه نریزی ...
تو آدم فراموش کردن نبودی
خودت هزار بار گفته بودی که
اولین نگاه را ،
اولین احساس را ،
اولین دوستت دارم را
هیچ وقت و هرگز از یاد نمی بری
با من حرف بزن
و بگو چه شد که آن همه عهد و پیمان تا پایِ جان را از یاد بردی و
فراموش کردی روزی را،
که چشم در چشم هم قسم خوردیم تلخ و شیرین روزگار و پیچ و خم زندگی را،شانه به شانه ی هم قدم بزنیم و از همنفسی با هم جان بگیریم
حرف بزن و بگو؛ کدام سایه ی تاریک،خوشبختی مان را بلعید
و کدام طالع شوم ستاره ی بختمان را خاموش کرد
من که هیچ ،
به یاکریم ها چه می گویی که هنوز چشم انتظار دانه های مهربانی تو اند؟!
حرف بزن و بگو
چگونه توانستی فراموش کنی !؟
تویی که آدم فراموش کردن نبودی....
#آذین_قانع
تو هرگز آدم فراموش کردن نبودی !
محال بود که هر صبح سلام کردن به خورشید را از یاد ببری و هر شب ترانه خواندن برای ماه را...
محال بود هر بهار، به بنفشه ها پیراهن رنگی نپوشانی ؛
هر خزان،برای برگ های طلاییِ پاییز آواز نخوانی و هر سپیده دم برای یا کریم ها دانه نریزی ...
تو آدم فراموش کردن نبودی
خودت هزار بار گفته بودی که
اولین نگاه را ،
اولین احساس را ،
اولین دوستت دارم را
هیچ وقت و هرگز از یاد نمی بری
با من حرف بزن
و بگو چه شد که آن همه عهد و پیمان تا پایِ جان را از یاد بردی و
فراموش کردی روزی را،
که چشم در چشم هم قسم خوردیم تلخ و شیرین روزگار و پیچ و خم زندگی را،شانه به شانه ی هم قدم بزنیم و از همنفسی با هم جان بگیریم
حرف بزن و بگو؛ کدام سایه ی تاریک،خوشبختی مان را بلعید
و کدام طالع شوم ستاره ی بختمان را خاموش کرد
من که هیچ ،
به یاکریم ها چه می گویی که هنوز چشم انتظار دانه های مهربانی تو اند؟!
حرف بزن و بگو
چگونه توانستی فراموش کنی !؟
تویی که آدم فراموش کردن نبودی....
#آذین_قانع
۳.۳k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.