رفیقش میگفت

[🙂 ]رفیقش میگفت
[🗣 ]یه شب تو خواب دیدمش بهش گفتم
[] محمدرضا اینقدر از حضرت زهرا(س) خوندی چیشد اخرش؟
[😇 ]گفت
[😍 ]همینکه تو بغل پسرش #امام_زمان(عج) جان دادم برایم کافیست...

#شهیدمحمدرضاتورجےزاده🌷
#اللهم_صل_علے_محمد_و_آل_محمد❤ ️
🍃
🕊 🍃
دیدگاه ها (۱)

[‌بےزره رفت بھ میـدانکھ بگوید حسن استـ😭 ][تـرسے از تیـر ندار...

۱۳ ساله بود ...سراسیمه به تهـران آمد ...شنیده بود که باید به...

#عبدالله که باشی، حلقه زدن دشمنان به دور امامت را تاب نمی آو...

•|دست و پا ڪه میزنے•|بر غیرتم بر میخورد•|لشگرت ڪه نیست•|اما ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط