صدای محکم گام های در گوشم طنین می اندازد صدای نفس نفس زدن
صدای محکم گام های در گوشم طنین می اندازد صدای نفس نفس زدنت صدای،بغضی که خفه میکنی را هم میتوانم بشنوم یادت است روزی که میخواستی برویی گفتم کاری میکنم برگردی و التماس یک لحظه با من بودن را بکنی حال وقتش است تو التماس میکنی و این بار این منم که با خیالی آسوده به تو پشت میکنم و تو گریه میکنی و من باز هــم بی تفاوتم دست خودم نیست که روح ها نمیتوانند سخن بگویند آن ها فقط،خیره میشوند و لبخند میزنند و میروند و دیگر مهم نیست چ میشود میروند و میـــروند و اینجا آدم ها میمانند و حسرت اینکه چرا با او بد تا کردند و چرا قدرش،را ندانستند
- ۴۶۳
- ۰۹ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط