چند روز دیگر شاید چند ماه دیگر یا شاید هم چند سال دیگر

چند روز دیگر، شاید چند ماه دیگر یا شاید هم چند سال دیگر، بالاخره هم را می بینیم و از کنار هم آرام می گذریم، من چشم هایم را می بندم تا مبادا نگاهم بلرزد، اما در لحظه گذشتن یکباره تمام وجودم می بویدت، عطری آشنا، عطر خنده هایت، عطر نگاهت، عطری لبریز از خاطرات خوب...
تو می روی و من سرشار از عطر تو می مانم.
گیریم که نگاه، گناه باشد، بوییدن که گناهی ندارد، دارد؟
دیدگاه ها (۱)

صدایت گَر کنم هانو بله نخواهد گوشِ منیک کلام گو جانِ من تا ج...

.بعضی وقتا به یکی میگی که دیگه هیچ وقت بهت زنگ نزنه و بعد وق...

دلتنگ آن روزها که می شوم،به زیر لایه های خاطره می روم آنجا ک...

تار و پود هستی ام بر باد رفتاما نرفت..عاشقی ها از دلم دیوانگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط