لبخند تو عشق است ولی با همگان نه …
لبخند تو عشق است ولی با همگان نه …
با ما به از این باش ؛ ولی با دگران نه …
رسوایی راز دلت از چشم تو پیداست …
خواندم ز دلت آری و گفتی به زبان نه …
زیبایی هر عشق ؛ به بی نام و نشانیست
ما طالب عشقیم ؛ ولی نام و نشان نه …
میخواستم آتش بزنم شهر غزل را …
وقتی سخن عشق تو آمد به میان نه …
حالا که قرار است به دست تو بمیرم …
خنجر بزن ای دوست ؛ ولی زخم زبان نه
با ما به از این باش ؛ ولی با دگران نه …
رسوایی راز دلت از چشم تو پیداست …
خواندم ز دلت آری و گفتی به زبان نه …
زیبایی هر عشق ؛ به بی نام و نشانیست
ما طالب عشقیم ؛ ولی نام و نشان نه …
میخواستم آتش بزنم شهر غزل را …
وقتی سخن عشق تو آمد به میان نه …
حالا که قرار است به دست تو بمیرم …
خنجر بزن ای دوست ؛ ولی زخم زبان نه
۲.۰k
۱۷ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.