مگم دلبر

ميگم دلبر
شبيهِ
هواىِ بهار نبآش
كه تكليفش
با خودشم
مشخص نيست!
صبح اَبره
ظهر آفتآبه
عصر بآرونه
شب مهتآبه
دلبر يا بمون يا برو
آدم زياد
هوا به هوا شه
صبح سردىِ
ابر رفتن
بزنه به تنش
ظهر گرمىِ
آفتابِ موندن
هى سردوگرم شه
قلبش سرما ميخوره
ترك برميدآره
ديگه نميتونه
اعتماد كنه
به هيچ دوست داشتنى
دلبر نكنه
بى اعتمادم كنى
به دوست داشتنت؟
دیدگاه ها (۵)

وقتی میشود دقایق عمرت را با آدمهای خوب بگذرانیچرا باید لحظه ...

اهل کجــــا بودنــت مهــم نیـــستاهل و بجـــا بودنـــت مهـم ...

هم لرزه به جـان ارگ بم ریخته استهم در دل من شراب غم ریخته اس...

از بالاترین نقطه،تا کوتاه ترین فاصله ها،ارتفاعی ست به وسعت آ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط