صفایی بود دیشب با خیالت خلوت ما را

صفایی بود دیشب با خیالت خلوت ما را


ولی من باز پنهانی ، ترا هم آرزو کردم

( شهریار )
دیدگاه ها (۵)

سوز و سازمیگریم و می خندم ، دیوانه چنین بایدمیسوزم ومیسازم ،...

مرداد هم تمام شد...دفترشهریور را باز کن...برگ اولش را...با ک...

به چشمهایت بگو....آنقدر برایم رجز نخوانند...من اهل جنگ نیستم...

این بار زنده می خواهمتنه در رؤیا، نه در مجازاین که خسته بیای...

بچه ها

چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم

عاشقانه های شبنم درکنارزندگیم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط