یکی

یکی ﺑﻮﺩ ﯾﮑﯽ ﻧﺒﻮﺩ ... ﯾﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﮐﻬﻨﻪ ﺑﻮﺩ ،
ﯾﮑﯽ ﻣﻮﻧﺪ ﯾﮑﯽ ﻧﻤﻮﻧﺪ ...ﺣﺮﻑ ﺭﺍﺳﺖ... ﯾﻪ ﻗﺼﻪ ﺑﻮﺩ ،
ﯾﮑﯽ ﻣﻮﻧﺪ ﺑﺎ ﻏﺼﻪ ﻫﺎ ، ﺑﻪ ﻏﻢ ﻋﺸﻖ ﻣﺒﺘﻼ ،
ﯾﮑﯽ ﺭﻓﺖ ﭼﻪ ﺑﯽ ﻭﻓﺎ ، ﺑﺎ ﺩﻭﺭﻧﮕﯽ ﺁﺷﻨﺎ ،
ﺍﻭﻧﮑﻪ ﻣﻮﻧﺪ ﺭﯾﺸﻪ ﭘﻮﺳﻮﻧﺪ... ﺩﻟﺸﻮ ﻏﺼﻪ ﺳﻮﺯﻭﻧﺪ .. ﭘﺸﺘﺸﻮ ﺩﻭﺭﯼ
ﺷﮑﻮﻧﺪ..ﺯﯾﺮ ﺁﻭﺍﺭ ﺟﻔﺎ.. ﺩﻝ ﺩﺍﺩﺵ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺑﻼ... ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻋﺸﻖ ﻭ ﻭﻓﺎ ،
ﺭﺍﻫﯽ ﺷﺪ ﺗﻮ ﻗﺼﻪ ﻫﺎ ،
ﺍﻭﻧﮑﻪ ﻣﻮﻧﺪ ﯾﻪ ﻗﺼﻪ ﺳﺎﺧﺖ ،
ﺍﻣﺎ ﻫﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﺷﻮ ﺑﺎﺧﺖ ،
ﻗﺼﻪ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺭﺳﯿﺪ ،
ﺍﻭﻥ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﻧﺮﺳﯿﺪ ،
ﻫﯿﭻ ﮐﯽ ﺧﻮﺍﺑﺸﻮ ﻧﺪﯾﺪ..
دیدگاه ها (۱)

نشانه های آمدنت را میینیم و تمام نرگس های دنیا دارند عطر پیر...

انسانیت در گرو دین و مذهب نیستخداوند خوشبختی را نصیب کسانی م...

آسانسوری شده امتنهادر برجی متروککه سال هاستبهانه ای برای اوج...

#دست-هایت روسری را از وسط تا می کنداین مثلث در مربع #سخت-غوغ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط