پارت ۱۷(واسه نوشتنش خیلی ذوق دارم )
پارت ۱۷(واسه نوشتنش خیلی ذوق دارم )
حمایت یادت نره ಥ‿ಥ
یهو میبینن لی نو که همون جونگین هستش میاد و روی یکی از صندلی ها میشینه و نوبت به نوبت اعضا میان و روی صندلی میشینن
با ورود بنگ چان سالن توی سکوت غرق میشه و ا/ت و مانیانا به شدت نگران میشن
بنگ چان نگاهی به مهمون ها میکنه
و همه مهمون ها اسلحه به دست روبه ا/ت ومانیانا اسلحه رو نگه میدارن
ا/ت به شدت نگران میشه و از شدت حال بدی پاهاش تحمل نمیکنن و اون میخوره زمین
جونگین تا این صحنه رو میبینه. بلند میشه و به بنگ چان میگه که این کار رو تموم کنه:
جونگین :بنگ چان این کار رو تموم کن اگر بخاطر بودجه ارتشه من خودم تامین میکنم
بنگ چان یه لبخند میزنه و میگه:
بودجه ؟ حالا که اینجوری شد. زندانیشون میکنم تو هم برو پیششون (بچها از اصلا شخصیت بنگ چان و. رفتارش توی واقعیت نیست فقط چون رییس گروه باید جذبه داشته باشه دیگه 😂)
دستور میده ا/ت و مانیانا رو بندازن توی زندان ارتش
توی زندان ا/ت اینقدر حالش بد میشه که بیهوش میشه
مانیانا:نه یکی اینجا نیست کمک کنه و بعد روبه جونگین میشه و میگه :چرا بهت اعتماد کردم 😢
جونگین : کسی اینجا نیست کمک و یه لگد محکم به در میزنه
یهو صدای در زندان به گوش میرسه.....
منتظر پارت بعدی باش لاولی 🤍
حمایت یادت نره ಥ‿ಥ
یهو میبینن لی نو که همون جونگین هستش میاد و روی یکی از صندلی ها میشینه و نوبت به نوبت اعضا میان و روی صندلی میشینن
با ورود بنگ چان سالن توی سکوت غرق میشه و ا/ت و مانیانا به شدت نگران میشن
بنگ چان نگاهی به مهمون ها میکنه
و همه مهمون ها اسلحه به دست روبه ا/ت ومانیانا اسلحه رو نگه میدارن
ا/ت به شدت نگران میشه و از شدت حال بدی پاهاش تحمل نمیکنن و اون میخوره زمین
جونگین تا این صحنه رو میبینه. بلند میشه و به بنگ چان میگه که این کار رو تموم کنه:
جونگین :بنگ چان این کار رو تموم کن اگر بخاطر بودجه ارتشه من خودم تامین میکنم
بنگ چان یه لبخند میزنه و میگه:
بودجه ؟ حالا که اینجوری شد. زندانیشون میکنم تو هم برو پیششون (بچها از اصلا شخصیت بنگ چان و. رفتارش توی واقعیت نیست فقط چون رییس گروه باید جذبه داشته باشه دیگه 😂)
دستور میده ا/ت و مانیانا رو بندازن توی زندان ارتش
توی زندان ا/ت اینقدر حالش بد میشه که بیهوش میشه
مانیانا:نه یکی اینجا نیست کمک کنه و بعد روبه جونگین میشه و میگه :چرا بهت اعتماد کردم 😢
جونگین : کسی اینجا نیست کمک و یه لگد محکم به در میزنه
یهو صدای در زندان به گوش میرسه.....
منتظر پارت بعدی باش لاولی 🤍
۳.۶k
۱۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.