نه تنها برگ گل
نه تنها برگ گل
بلکه خود خاکستر و خار و تمام هستی دنیا
به این باور
که تنها یک نفر در قلب من بود،
و حتی هست و خواهد بود باقیست.
اما صد فسوس و آه زیرا هرگز او بیشک نمیداند.
نگاه دائمم در حول او میچرخد و
در سایبان آن نگاه گرم و گیرایم
که کس را بار رفتن در برش نیست
سرخوشست، امّا حواسش نیست.
و من تنها و تنها تر از آن بی انتها راهی
که یک عابر ندارد هم
به راهش چشم میدوزم
که شاید یک دمی
حتی به یک ناچیزی از
آن چشم هایش یک سوی برقی به سمتم
راه بگشاید
و در آن دم دلم بی شک
اسیر برق چشمان سیاهش میشود
حتی اگر من هم
نخواهم.
@m.hadi.m
#عاشقانه #خلاقانه
بلکه خود خاکستر و خار و تمام هستی دنیا
به این باور
که تنها یک نفر در قلب من بود،
و حتی هست و خواهد بود باقیست.
اما صد فسوس و آه زیرا هرگز او بیشک نمیداند.
نگاه دائمم در حول او میچرخد و
در سایبان آن نگاه گرم و گیرایم
که کس را بار رفتن در برش نیست
سرخوشست، امّا حواسش نیست.
و من تنها و تنها تر از آن بی انتها راهی
که یک عابر ندارد هم
به راهش چشم میدوزم
که شاید یک دمی
حتی به یک ناچیزی از
آن چشم هایش یک سوی برقی به سمتم
راه بگشاید
و در آن دم دلم بی شک
اسیر برق چشمان سیاهش میشود
حتی اگر من هم
نخواهم.
@m.hadi.m
#عاشقانه #خلاقانه
- ۵.۱k
- ۱۴ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط