آری
آری!
ما عِشق را اگر نَچشیدیم!
آن را چو دَسته گُل بر روے آب های رَوان دیدیـم...🌱❤️
________(◍•ᴗ•◍)_______
تصمیم گرفتم چند روزی برم خونه مادر بزرگ پدر بزرگم و باهاشون زندگی کنم
خب اولش یکم دو دل بودم دور بودن از خیلی چیزای ک عادت شده یکم سخته مثل اینترنت و فضایی مجازی
ولی واقعا نیاز داشتم ک دور باشم از همچی و بیام تو زندگی واقعی و کنار آدمای ک خیلی برام عزیزن:)
خونه مادر بزرگا معمولا قانونای خاصی داره 😂
مثلا این ک کم غذا خوردن یه نو جرم ب حساب میاد 😂 من این چند روز رژیم و کلا فراموش کردم 😂😐
وای نمیدونین چقدر چقدرر شیرینه زندگی کنار مادر بزرگ پدر بزرگااا خیلی خیلی هرچی بگم کمههه کم 😍
این مدت بیشتر گپ زدیم بیشتر خندیدیم بیشتر خاطره تعریف کردیم سحر خیر تر بودم و دعا های قشنگی شنیدم، تاازه به یه چیزای هم پی بردم ک تاحالا از هیچکی نشنیده بودم 😂 فکنم من اولین نفر بودم ک برام اونارو تعریف کردن و خوشحالم از این بابت 😁
حتی کل کلای پدر بزرگ مادر بزرگا هم شیرن ترو با مزه تره.
امروز ک برگشتم با تمام وجودم حس میکنم متعلق ب اونجام دقیق کنار اونا حس آرامش به دور از سردرگمی و دغدغه اون زندگی ساده شیرین:)
مادر بزرگم اسرار داشت ک بیشتر بمون ولی خب نشد
ولی قول دادم زود باز برم خراب شم اونجا 😂
چقد حرف زدمم
خلاصه ک عالی بود خیلی بهم چسبید 😍😁🙈❤️🌿
ما عِشق را اگر نَچشیدیم!
آن را چو دَسته گُل بر روے آب های رَوان دیدیـم...🌱❤️
________(◍•ᴗ•◍)_______
تصمیم گرفتم چند روزی برم خونه مادر بزرگ پدر بزرگم و باهاشون زندگی کنم
خب اولش یکم دو دل بودم دور بودن از خیلی چیزای ک عادت شده یکم سخته مثل اینترنت و فضایی مجازی
ولی واقعا نیاز داشتم ک دور باشم از همچی و بیام تو زندگی واقعی و کنار آدمای ک خیلی برام عزیزن:)
خونه مادر بزرگا معمولا قانونای خاصی داره 😂
مثلا این ک کم غذا خوردن یه نو جرم ب حساب میاد 😂 من این چند روز رژیم و کلا فراموش کردم 😂😐
وای نمیدونین چقدر چقدرر شیرینه زندگی کنار مادر بزرگ پدر بزرگااا خیلی خیلی هرچی بگم کمههه کم 😍
این مدت بیشتر گپ زدیم بیشتر خندیدیم بیشتر خاطره تعریف کردیم سحر خیر تر بودم و دعا های قشنگی شنیدم، تاازه به یه چیزای هم پی بردم ک تاحالا از هیچکی نشنیده بودم 😂 فکنم من اولین نفر بودم ک برام اونارو تعریف کردن و خوشحالم از این بابت 😁
حتی کل کلای پدر بزرگ مادر بزرگا هم شیرن ترو با مزه تره.
امروز ک برگشتم با تمام وجودم حس میکنم متعلق ب اونجام دقیق کنار اونا حس آرامش به دور از سردرگمی و دغدغه اون زندگی ساده شیرین:)
مادر بزرگم اسرار داشت ک بیشتر بمون ولی خب نشد
ولی قول دادم زود باز برم خراب شم اونجا 😂
چقد حرف زدمم
خلاصه ک عالی بود خیلی بهم چسبید 😍😁🙈❤️🌿
- ۱۱۸.۹k
- ۲۳ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط