تصور کن که بارونه پرنده داره میخونه

تصور کن که بارونه پرنده داره میخونه

منم موهاتو می بافم می بوسم دونه به دونه

تصور کن اگه حتی برات مثل یه کابوسه

ببین گلهای قالی هم به پاهات میزنه بوسه

تصور کن عزیز من منو تو توی این خونه

با احساسی ترین لبخند موهاتو میزنم شونه

ببند چشماتو یه لحظه بیا تو عمق آغوشم

منم از چشمه ی لبهات شراب بوسه می نوشم

میدی دستات و به دستم میزاری سر روی شونم

میگی چند تا دوسم داری میگم اندازه ی جونم

تموم فکر من اینه که یه جمله ی احساسی

بسازم واسه ی چشمات یا بدونی واسم خاصی
دیدگاه ها (۱)

ڪاشـــــ فقط بوבـےوقتـے بغض مـےڪرבم!بغلم مـےڪرבـے و مـےگفتـے...

نگـــــــران نباش،" حــــال مـــن خـــــوب اســت " بــزرگ شـ...

از همان ابتدا دروغ گفتند!مگر نگفتند که من و تو ، ما میشویم؟!...

نه می خواهم کسی دوستم داشته باشداین روزها سردممثل دی، مثل به...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط