ماهیچوقتبلدنبودیم دلبر باشیم

- ما‌هیچوقت‌بلدنبودیم‌ ‹ دلبـر › باشیم !
بلد‌نبودیم‌به‌موقع‌نـازکنیم
بلدنبودیم‌دوست‌داشتنمونو‌قایم‌کنیم‌ ،
و‌فریادنزنیم ..
بلدنبودیم‌وقتی‌عاشقیـم‌کم‌باشیم‌
تا‌تشنه‌مون‌بشین !
بلد‌نبودیم‌وقتی‌بغلمـون‌کردیـن‌ ،
از‌ذوق‌جیغ‌نکشیم‌ووانمودکنیم‌حسی‌نداریم
بلدنبودیم‌پیاماتونو‌دیر‌جواب‌بدیم
بلدنبودیم‌وقتی‌زنگ‌
میزنید‌روی‌گوشی‌شیرجـه‌نزنیم !
کلاس‌بذاریم‌و‌در‌جواب ِ
‹ میخوام‌ببینمت › گفتنـتون ؛ بگیم :‌
ببخشیدوقت‌ندارم !'
اینجوری‌شد‌که‌ما‌شدیم‌ ‹ زآپـاس › !
زآپـاسِ‌وقتایی‌که‌نـازِ‌
بقیه‌رو‌کشیدین‌و‌خسته‌شدین
زآپاسِ‌وقتایی‌که‌بهتون‌خیانـت‌شد‌ !'
و‌یه‌آغـوشِ‌بی‌منت‌و‌
دمِ‌دستی‌خواستین‌برای‌فراموشی ..
زآپـاسِ‌وقتایی‌که‌آدمِ‌
اصلیتون‌قهـر‌بود‌و‌تنهـا‌شدین !
زآپـاسِ‌شبـای‌
بیخوابیتون‌که‌هیچکس‌جوابتونو‌نداد‌
و‌ما‌از‌ذوق‌با‌چشمای‌خوابـالو‌
انقدر‌تایـپ‌کردیم‌
که‌گوشی‌به‌دست‌خوابـمون‌برد :)
همیشه‌با‌خودتون‌گفتید :
‹ خـب‌این‌کـه‌همیـشـه‌هسـت‌ ..
هرچقدرم‌اذیتش‌کنیم‌
بازم‌هست‌ ؛ بازم‌دوستـم‌داره ! ›
ما‌دوستتون‌داشتیم‌ ؛
فقط‌بلد‌نبودیم ‌‌‌‹ بازیگر › باشیم ..
نمیخوایمم‌که‌بازیگرباشیم !
اما ، درسته‌که‌
آدمِ‌اصلیِ‌زندگیتون‌نبودیم ..
ولی ‹ آدم › که‌بودیم #دل‌کـه‌داشتیم !'

²²:³⁶
¹⁹اردیبهشت‌ماهِ¹⁴⁰¹

#امروزهم‌دلم‌تنگ‌است‌مثلِ‌تمام‌آشفتگی‌های‌ِدنیا !
دیدگاه ها (۰)

‹‹ دیواردیگه‌گناه‌داره‌ ، دردش‌میگیره‌چیو‌بزنم‌من‌پس ، اونی‌...

- سرشوگذاشته‌روشونمهآی‌هآی‌گریه‌میکنه‌زیرلب‌میخونه :#دلبـ‌ر‌...

محبوب من!ما که توقع نداشتیم این دنیا ما را ناز کند، یا گرم د...

در من زنی تنها زندگی میکند که هر شب ؛دیوانه وار به سوگِ خاطر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط