زمستان فصل عاشقی است
زمستان یک - تو - می خواهد
یک تو که دستانش را بشود بی هیچ دلهره ای گرفت
یک تو که بشود این خیابان هایِ یخ زده را گرم قدم زد
یک تو که بشود با فکرش بغض ها را پوشاند
بشود چایِ تازه دم در یک سبدِ کوچک گذاشت
و کنارش میانِ برف ها نوشید زمستان یک - تو - می خواهدکه آرامت کند
یک - تو - که برایِ بهار باز هم
آرزویت کند
و تو را سرمست کند از فکرهایِ بهاری
آنقدر که تا به خودت بی آیی
ببینی در آغوشش داری بهار را
تماشا می کنی
زمستان یک - بودن - باید داشته باشد
فارغ از هرکه و هرچه و هرکجا
تو را آنقدر گرم تماشا کند
که تو خیالات برت دارد که مرداد است!
#زمستان_عاشقانه
زمستان یک - تو - می خواهد
یک تو که دستانش را بشود بی هیچ دلهره ای گرفت
یک تو که بشود این خیابان هایِ یخ زده را گرم قدم زد
یک تو که بشود با فکرش بغض ها را پوشاند
بشود چایِ تازه دم در یک سبدِ کوچک گذاشت
و کنارش میانِ برف ها نوشید زمستان یک - تو - می خواهدکه آرامت کند
یک - تو - که برایِ بهار باز هم
آرزویت کند
و تو را سرمست کند از فکرهایِ بهاری
آنقدر که تا به خودت بی آیی
ببینی در آغوشش داری بهار را
تماشا می کنی
زمستان یک - بودن - باید داشته باشد
فارغ از هرکه و هرچه و هرکجا
تو را آنقدر گرم تماشا کند
که تو خیالات برت دارد که مرداد است!
#زمستان_عاشقانه
۱۱.۰k
۳۰ دی ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.