صدایت زدم

صدایت زدم ،
گفتی؛
"جانم"
...
این کلمه "جانم" را ،
مثل بهار سر زده در زمستان
به هیجان ناخواسته ای مبدل می کند ...
که فقط بادو کلمه آرام میگیرد ...
"..."
....
اما این دو کلمه را نمیگویم ،
. میگذارم تا لحظه ی دیدار ،
آنگاه که برق چشم هایت را دیدم ،

در زرورق احساسم پیچیده
تقدیم نگاه مهربانت کنم .

"جانت بی بلا عزیزم"

_________________________
دیدگاه ها (۵)

سرگذشت سایه و مریم ورنپریده قبل از نوروز 95!!!!الفاتحه مع ال...

قلب منمؤدب استاگربخواهی برویحتمابرای خداحافظی خو...

مردها هم گاهی بی کس می شوندوقتی جستجو می کنند نگاهِ آشنا را ...

بچه های سایه جون و مریم جون خیلی نازن فقط یه وایتکس نیاز دار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط