تنها نشسته ام و چای مینوشم و بغض

تنها نشسته ام و چای مینوشم و بغض
میکنم

هیچکس مرا به یاد نمی آورد

این همه آدم روی کهکشان به این بزرگی

و من حتی آرزوی یک نفر هم نبودم . . .
دیدگاه ها (۳)

مرابپوش حتی تحمل یک پیراهن فاصله درمن نیست🐃

گاهی زانوهایت میشودتمام دارایی که داری...

پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیستاز بس که گره زد به گره حوص...

سی سالگی به بعد که عاشق شوی دیگر اسمش را نمی نویسی کف دستتو ...

این روز ها انگار هم چیز یک جور از بین میرود ادم ها، حرف ها، ...

قشنگترین ادیت این ادیت برای این سریال محشر این سریال توانست ...

وقتی دلم گرفته به تو فکر میکنم وقتی خوشحالم به تو فکر میکنم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط