.
.
▼▼▼▼ ✅زن هـنوز کـاملا وارد اتـوبوس نشده بود که راننده ناغـافل در رو بسـت و چـادر زن لای در گیـر کرد. داشـت با زحـمت چـادر رو بیـرون میـکشید که یه زن نسبتا بدحـجاب طـوری که همه بشـنوند گفـت: آخه این دیـگه چه جور لبـاس پوشـیدنه؟ خـودآزاری دارن بعضـی ها !
زن محـجبه، روی صندلی خالی کـنار اون خـانم نشـست و خیلی آرام طـوری که فـقط زن بدحجاب بشـنوه گفـت:
من چادر سر می کنم ، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد ، و نگاهـش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد ... همسرت نسبت به تو دلـسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که محـرمش هـستی کـم نشود. من به خودم سـخت می گیرم و در گـرمای تابسـتان زیر چـادر از گرما اذیت می شوم، زمسـتان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو.
من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. اما من روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم. و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم.
چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه و چون پاسخی دریافت نکرد ادامه داد: راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحی ِ زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند.
حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟
زن بدحجاب بعد از یک سکوت طولانی گفت: هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم … راست می گویی. و آرام موهایش رو از روی پیشانیش جمع کرد و زیر روسریش پنهان کرد. .
متن ارسالی از:@gh.parkoh
.
#دوستانتون_روتگ_کنید
▼▼▼▼ ✅زن هـنوز کـاملا وارد اتـوبوس نشده بود که راننده ناغـافل در رو بسـت و چـادر زن لای در گیـر کرد. داشـت با زحـمت چـادر رو بیـرون میـکشید که یه زن نسبتا بدحـجاب طـوری که همه بشـنوند گفـت: آخه این دیـگه چه جور لبـاس پوشـیدنه؟ خـودآزاری دارن بعضـی ها !
زن محـجبه، روی صندلی خالی کـنار اون خـانم نشـست و خیلی آرام طـوری که فـقط زن بدحجاب بشـنوه گفـت:
من چادر سر می کنم ، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد ، و نگاهـش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد ... همسرت نسبت به تو دلـسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که محـرمش هـستی کـم نشود. من به خودم سـخت می گیرم و در گـرمای تابسـتان زیر چـادر از گرما اذیت می شوم، زمسـتان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو.
من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. اما من روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم. و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم.
چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه و چون پاسخی دریافت نکرد ادامه داد: راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحی ِ زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند.
حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟
زن بدحجاب بعد از یک سکوت طولانی گفت: هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم … راست می گویی. و آرام موهایش رو از روی پیشانیش جمع کرد و زیر روسریش پنهان کرد. .
متن ارسالی از:@gh.parkoh
.
#دوستانتون_روتگ_کنید
۱.۴k
۲۱ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.