رمان عشق داغ: پارت ۱۰
همینطوری آروم آروم بهش نزدیک میشدم که اونم هرلحظه سرخ تر از قبل میشد که بهش گفتم: نفس بکش شدو قرار نیست که بخورمت سرمو اروم گذاشتم رو پاهاش و بهش گفتم: شدو میشه لطفا سرمو نوازش کنی! اونم با حالتی سرخ گفت:ب..باشه سرمو نوازش میکرد میتونستم گرمای وجودشو حس کنم گرمی دستاش خیلی خوب بود اون واقعا خواستنی بود!! که مچ دستشو گرفتم و خواستم به لباش بوسه ای بزنم که دیدم بچه ها از راه رسیدن! مزاحما نزاشتن کارمو بکنم!
به شدو گفتم: این دفعه نجات پیدا کردی شدو ولی دفعه بعدی کسی قرار نیست مزاحممون بشه!! بلند شدمو به طرف بچه ها رفتم که دیدم امی هنوز از قیافش آتیش میباره پس سعی کردم زیاد نزدیکش نشم
رفتم پیش ناکلز، روژ و تیلز تا کمکشون کنم وسایلارو بزارن زمین از زبان امی: از دست سونیک عصبانیم چرا اون همش باید به شدو نزدیک بشه چرا! همینجور با خودم حرف میزدم که شدو رو دیدم زیر درخت نشسته داره به یه چیزی فکر میکنه! آروم نزدیکش شدم اصلا متوجه ی من نشد به نظر میومد چیزی ذهنشو درگیر کرده که متوجه من نشده که گفتم: شدو (اروم) شدو هیییی شدوووووو که با دادم به خودش اومد و رشته افکارش پاره شد بهم نگاه کردو گفت چی شده امی مشکلی پیش اومده؟ بهش گفتم: نه چیزی نیست شدو فقط اینکه....میگم می...میشه امروز با..با..هم تو یه چادر بخوابیم چووووون..من میترسم تنهایی شبا تو..تو یه چادر بخوا..بخوابم!(باخجالت) چشمامو بسته بودم و منتظر بودم جوابمو بده که صداشو شنیدم که گفت: باشه امی، مشکلی نیست! چشمامو باز کردم تعجب کرده بودم فکر نمیکردم قبول کنه پیش من بخوابه! ...اصلا بیخیال ولش خوشحالم که شدو رو راضی کردم تا پیش من بخوابه نه اون سونیک ابله از طرفی من عاشق شدو بودم و دوستش داشتمو نمیخواستم شدو مال سونیک باشه!!
از زبان سونیک:
بلاخره همه چیرو آماده کردیم عالییی شد! قراره یه پیک نیک خیلی خوب داشته باشیم میخواستم شدو رو صدا بزنم که دیدم با امی داره صحبت میکنه خیلی عصبانی شدم و ناخواسته به طرفشون رفتم و گفتم: هی شدو بیا ما وسیله هارو اماده کردیم وقته ناهاره شدو: ک..که اینطور باشه سونیک من رفتم توهم بیا (دور شدن شدو) از زبان نویسنده: سونیک وقتی دید شدو رفته به امی یه نگاه تندی کردو با اون چشماش برای امی خطو نشون کشید که بهش نزدیک نشه..سونیک از اونجا با سرعت زیاد رفت غافل از اینکه نمیدونست شدو قراره پیش امی بخوابه از زبان امی: اصلا از این حرکتش ناراحت نشدم چون شدو قراره پیش من بخوابه و مال من باشه نه اون آبی آب زیر کاه بهت نشون میدم سونیک شدو مال منه نه تو...
از زبان سونیک:
همش داشتم به این فکر میکردم که امی چی داشت به شدو میگفت به شدو نگاه کردم که....
ادامه دارد...
نوبسنده: خب خب کیا برای پارت بعد منتظرن؟💞💖💫
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.