یه پنجره با یه قفس یه حنجره بی هم نفس

یه پنجره با یه قفس ، یه حنجره بی هم نفس

سهم من از بودن تو ، یه خاطرس همین و بس

تو این مثلث غریب ، ستاره ها رو خط زدم

دارم به آخر می رسم ، از اونور شب اومدم

یه شب که مثل مرثیه ، خیمه زده رو باورم

میخوام تو این سکوت تلخ ، صداتو از یاد ببرم

بزار کوله بارم روشونه شب بزارم

باید که از اینجا برم ، فرصت موندن ندارم

داغ ترانه تو دلم ، شوق رسیدن تو تنم

تو حجم سرد این قفس ، منتظر پر زدنم

من از تبار غربتم ، از آرزو های محال

قصه ما تموم شده ، با یه علامت سوال

بزار کوله بارم روشونه شب بزارم

باید که از اینجا برم ، فرصت موندن ندارم...
دیدگاه ها (۳۲)

نبض مرا بگیر، نبضم نمی‌زندانگار مرده‌ام، انگار رفته‌امدر برز...

هر کی لایک کنه اون دنیا لایکش میکنم😊 😀 هر ده لایک مساوی صد ل...

هر دفعه اومدم از نو شروع کنم یه حسی یه صدایی یه شخصی یه عوضی...

چیه نگاه داره لایک کنید😂

ترجمه‌ لایو جونگکوکی♥️🐰 دلیلی که این ساعت لایو روشن کردم این...

لایو ویورس جونگکوک:🐰🐰اوکی~! لطفاً بهم بگید~! چطوری شروع کنم؟...

کپشن خیلی مهمممبچه ها...واقعا این تصمیم برام سخته..خیلی سخت....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط