شخصیت پنهانی
شخصیت پنهانی
پارت:۲
وقت ناهار/
ویو سومین
غذامو گرفتم و نشستم مشغول بودم که یونا ی پدرسگ اومد پیشم و گفت:چیه نگاه داره
سومین:دیدن خر صفا داره
وتوی غذام فانتا ریخت
یونا:بخور، چرا نگاه میکنی ،وای نگو که تاحالا فانتا نخوردی😆
سومین :چرا خوردم اما نه به برنج چون مثل تو تلخ میشه
رفتم توی حیاط و یه نفس عمیق کشیدم و گفتم فقط پنج روز مونده صبر کنپرش زمانی/صبح روز مهمونی شکفتنامروز روز شکفتن بود و من خیلی حس خوبی دارم
صبح بیدار شدم و روتینم رو انجام دادم یه تینت زدم و راهی مدرسه شدم امروز داداشم میومد دنبالم چون باید لباس مهمونی رو میخریدیم
وارد کلاس شدم و همه داشتن در مورد مهمونی امشب حرف میزدن
یونا:عه سلام هرزه کوچولو بیا کارت دعوت برای خدمه ها تو مهمونی شکفتن میتونی یه عنوان خدمتکار شخصیم باشی
جیمین:یونا مگه نگفتم من میخام سومین خدمم باشه چرا نمیفهمی
سومین:نمیخام خدمه ی هیچکس باشم چون من خدمه ی شخصی سومین انتخاب شدم
هانا:میشه این بحث رو ول کنینیونا:چرا توکه صورتش رو دیدی پس چرا اینقدر استرس و هیجان داری؟؟؟
هانا :چون میترسم اتفاق بدی بیوفته
هیونجین:...
__
سلام بچه ها ینم پارت جدید
فردا نمی تونم پارت جدید بزارم چون امتحان دارن شایدم بزارم اما شاید بعد از ظهر ساعت ۳یا۴به بعد
اما اگه نزاشتم ببخشید
تو پست بعد لباسی که قراره بپوشه رو میزارم زودتر
بایی تا پارت بعد
پارت:۲
وقت ناهار/
ویو سومین
غذامو گرفتم و نشستم مشغول بودم که یونا ی پدرسگ اومد پیشم و گفت:چیه نگاه داره
سومین:دیدن خر صفا داره
وتوی غذام فانتا ریخت
یونا:بخور، چرا نگاه میکنی ،وای نگو که تاحالا فانتا نخوردی😆
سومین :چرا خوردم اما نه به برنج چون مثل تو تلخ میشه
رفتم توی حیاط و یه نفس عمیق کشیدم و گفتم فقط پنج روز مونده صبر کنپرش زمانی/صبح روز مهمونی شکفتنامروز روز شکفتن بود و من خیلی حس خوبی دارم
صبح بیدار شدم و روتینم رو انجام دادم یه تینت زدم و راهی مدرسه شدم امروز داداشم میومد دنبالم چون باید لباس مهمونی رو میخریدیم
وارد کلاس شدم و همه داشتن در مورد مهمونی امشب حرف میزدن
یونا:عه سلام هرزه کوچولو بیا کارت دعوت برای خدمه ها تو مهمونی شکفتن میتونی یه عنوان خدمتکار شخصیم باشی
جیمین:یونا مگه نگفتم من میخام سومین خدمم باشه چرا نمیفهمی
سومین:نمیخام خدمه ی هیچکس باشم چون من خدمه ی شخصی سومین انتخاب شدم
هانا:میشه این بحث رو ول کنینیونا:چرا توکه صورتش رو دیدی پس چرا اینقدر استرس و هیجان داری؟؟؟
هانا :چون میترسم اتفاق بدی بیوفته
هیونجین:...
__
سلام بچه ها ینم پارت جدید
فردا نمی تونم پارت جدید بزارم چون امتحان دارن شایدم بزارم اما شاید بعد از ظهر ساعت ۳یا۴به بعد
اما اگه نزاشتم ببخشید
تو پست بعد لباسی که قراره بپوشه رو میزارم زودتر
بایی تا پارت بعد
۳.۰k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.