شب می رسد از راه
شب می رسد از راه ،
مثلِ پیرمردِ غمگینی
که سـالها پیـش از ایـن شـهـر رفـت؛
چمدانـش پـُر از لباسهـای کهنـهی زنی بود ؛
زنی که در کودکی گفته بود :
دوستت دارم !
مثلِ پیرمردِ غمگینی
که سـالها پیـش از ایـن شـهـر رفـت؛
چمدانـش پـُر از لباسهـای کهنـهی زنی بود ؛
زنی که در کودکی گفته بود :
دوستت دارم !
- ۴۳۴
- ۰۷ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط