ای آفتاب آهسته نِه پا در حریم یار من

یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن
ترسم کــــه بوی نسترن مست است هشیارش کند
پـــــروانه امشب پر مزن انــدر حــــریم یار من
تـــرسم صــدای شهــپرت قدری دل آزارش کند
پیـــــراهنی ازبرگ گــل بــــهر نگــــارم دوختم
بس که لطیف است آن بدن ترسم که آزارش کند
ای آفتـــاب آهســــته نِــه پا در حــــریم یــار من
ترســـم صدای پای تو خواب است بیدارش کند
دیدگاه ها (۲)

الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج

امشب که در هوای تو پر میزند دلمای مهربان منتو، کجایی و من، ک...

براي ديدن ودر خاطرات تو نشستنگوشه اي حتيبدور از هر چه بادا ب...

جان پدر کُجاستی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط