نخست دیر زمانی در او نگریستم

نخست دیر زمانی در او نگریستم
چندان که چون نظر از وی باز گرفتم
در پیرامون من 
همه چیزی
به هیات او در آمده بود
آن گاه دانستم
که مرا دیگر از او گزیر نیست !

#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۱)

عاشقی را چه نیازیست بهتوجیه و دلیلکه تو ای "عشق"همان پرسشِ ب...

با عشق تو بدنیا آمدم و با عشق تو خواهم مرد این عجب نیست که ا...

برای همدیگه وقت بذارین؛ ما در قبال سر رفتن حوصله ی کسانی که ...

با همه ی بی سر و سامانی امباز به دنبالِ #پریشانی امطاقتِ #فر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط