مایه اصل ونسب درگردش دوران زر است

مایه اصل ونسب درگردش دوران زر است
داعما خون میخورد تیغی که صاحب جوهراست
کوره اسب از نجابت از پس مادر رود
کوره خر از خریت پیش پای مادر است
دود اگر بالا نشیند کسر شان شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد گر چه او بالاتر است
شصت وشاهد هردو دعوی بزرگی میگنند
پس چراانگشت کوچگ لایق انگشتراست
اهن وپولاداز یک گوره می ایند برون
ان یکی شمشیر گردد دیگری نعل خراست
گرببینی ناکسان بالا نشینند صبر گن
روی دریاکف نشیند قعر دریا گوهراست


دیدگاه ها (۱)

کاش می شد که بیایی تو به احوال دلمبا وجود تو کمی خوب شود حال...

شــــــــــراب بــــــــــرایــــــــــت می آورم....بنــــــ...

میشود ترمه بپوشی و دلم را ببری؟کل احساس مرا یکسره یغما ببری؟...

اصل بد نیکو نگردد چون که بنیادش بد استتوله سگ تازی نگردد چون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط