رفتی و خلوت من همدم رویای تو شد
رفتی و خلوت من همدم رویای تو شد
همسفر با دل من آن رخ زیبای تو شد
گفته بودم که دگر شرح غم دل ندهم
حالیا غصه و غم بر دل من جای تو شد
با همه سردی رفتار تو بر پیکر من
نازنین روز و شبم در پی سودای تو شد
تا شدمطفل دبستان تو ای گوهر جان
دوری و جور و جفا چوب الفبای تو شد
بال و پر سوخته ام از اثر آتش عشق
همچو پروانه دلم واله و شیدای تو شد
گر چه با بیخبری جان و دلم آزردی
روز و شب بر لب من نام تو نجوای تو شد
شده انگشت نما در همه جا در همه شهر
از همان دم که دلم عاشق و رسوای تو شد
همسفر با دل من آن رخ زیبای تو شد
گفته بودم که دگر شرح غم دل ندهم
حالیا غصه و غم بر دل من جای تو شد
با همه سردی رفتار تو بر پیکر من
نازنین روز و شبم در پی سودای تو شد
تا شدمطفل دبستان تو ای گوهر جان
دوری و جور و جفا چوب الفبای تو شد
بال و پر سوخته ام از اثر آتش عشق
همچو پروانه دلم واله و شیدای تو شد
گر چه با بیخبری جان و دلم آزردی
روز و شب بر لب من نام تو نجوای تو شد
شده انگشت نما در همه جا در همه شهر
از همان دم که دلم عاشق و رسوای تو شد
۶.۰k
۰۷ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.