+درستش این بود نان سنگکِ داغ هیچ وقت سرد و خورده نشود! حی
+درستش این بود نان سنگکِ داغ هیچ وقت سرد و خورده نشود! حیف است بس که خوب است! مگر نه آقا؟
_...ــــــ
+خیره به آسمان پی چیزی هستید که صدایم به گوشتان نمیرسد؟
_دارم حض میبرم
+حض میبرید؟از چه؟
_از روی ماهِ مهتاب امشب که عجیب شبیه شما شده است خاتون!
+ناپرهیزی میکنید آقا...
_جامِ تقوای ما را خیلی وقت پیش لیلیِ شیرین بیانی شکسته است! پرهیز و ما چند صباحی میشود از هم دور افتاده ایم! او آنطرف واو مباینت نشسته و ما در طرف دیگر لاحول ولا قوة الا باالله میگویم از خلقت چشمهایتان خاتون...
+این بی پروایی نمی آمد به شما آقا...
_قبای عشقتان آن موقع گشادی میکرد به قامت دلمان!
+آخ که این دل چه جهان گشایی است! ویرانگر تر از سکندر و چنگیز... رحم ندارد لامذهب...
_چاخجور امشبتان پیش کش چله شب عمه راحله است؟
+بله
_عمه میگفت به سر کند ماه را از سکه می انداز... بی خود نبود صبح بله برونی انگار جای خورشید ماه طلوع کرده بود !
+عمه اغراق دوست دارد...شماهم که دسته کمی از ایشان ندارید انگار!
_اغراق کجا بود خاتون؟ بیت و قافیه شاهدند لبخندتان به خودیه خود یک دیوان دیوانگی و شیدایی است! جای حافظ خالی که ببیند دلبرمان به وقت خنده شکر پاش تر از صد شاخه نبات است !!فخر سرو چمانش را میفروخت کجاست ببیند خود آسمان کنارم نشسته...
+آقا میدانید... کاش همه مثل من زندگیشان... لحظه هاشان ... آقایشان ...آمین دعای حضرت #او باشد...
_خاتون سرِ خانه خودمان که رفتیم همان قالیِ خوش نقشه میرزا محمود را فرش قدمهایت میکنم...دیروز سر زدم به حجره اش ...عطر دعاهای شما حجره را برداشته بود... دانه به دانه گره ها نامتان را صدا میزدند...
+آنها هم انگار دلداه شما شده اند... خاتون بهانه است... دلشان از آقا شنیدن میخواسته انگار
_خاتون ولی.... بی روبنده بیرون نرو !
+چشم...
_خاتون...
+بله....
_جای حافظ خالی...
#جای_حافظ_خالی
#زنش_شد_انگاری😂
#خاتون
#آقا... #در_دو_چشم_م_نشین
#ای_آنکه_از_من_من_تری
#اگر_تو_یار_من_شوی
#چنین_کنم_چنان_کنم
_...ــــــ
+خیره به آسمان پی چیزی هستید که صدایم به گوشتان نمیرسد؟
_دارم حض میبرم
+حض میبرید؟از چه؟
_از روی ماهِ مهتاب امشب که عجیب شبیه شما شده است خاتون!
+ناپرهیزی میکنید آقا...
_جامِ تقوای ما را خیلی وقت پیش لیلیِ شیرین بیانی شکسته است! پرهیز و ما چند صباحی میشود از هم دور افتاده ایم! او آنطرف واو مباینت نشسته و ما در طرف دیگر لاحول ولا قوة الا باالله میگویم از خلقت چشمهایتان خاتون...
+این بی پروایی نمی آمد به شما آقا...
_قبای عشقتان آن موقع گشادی میکرد به قامت دلمان!
+آخ که این دل چه جهان گشایی است! ویرانگر تر از سکندر و چنگیز... رحم ندارد لامذهب...
_چاخجور امشبتان پیش کش چله شب عمه راحله است؟
+بله
_عمه میگفت به سر کند ماه را از سکه می انداز... بی خود نبود صبح بله برونی انگار جای خورشید ماه طلوع کرده بود !
+عمه اغراق دوست دارد...شماهم که دسته کمی از ایشان ندارید انگار!
_اغراق کجا بود خاتون؟ بیت و قافیه شاهدند لبخندتان به خودیه خود یک دیوان دیوانگی و شیدایی است! جای حافظ خالی که ببیند دلبرمان به وقت خنده شکر پاش تر از صد شاخه نبات است !!فخر سرو چمانش را میفروخت کجاست ببیند خود آسمان کنارم نشسته...
+آقا میدانید... کاش همه مثل من زندگیشان... لحظه هاشان ... آقایشان ...آمین دعای حضرت #او باشد...
_خاتون سرِ خانه خودمان که رفتیم همان قالیِ خوش نقشه میرزا محمود را فرش قدمهایت میکنم...دیروز سر زدم به حجره اش ...عطر دعاهای شما حجره را برداشته بود... دانه به دانه گره ها نامتان را صدا میزدند...
+آنها هم انگار دلداه شما شده اند... خاتون بهانه است... دلشان از آقا شنیدن میخواسته انگار
_خاتون ولی.... بی روبنده بیرون نرو !
+چشم...
_خاتون...
+بله....
_جای حافظ خالی...
#جای_حافظ_خالی
#زنش_شد_انگاری😂
#خاتون
#آقا... #در_دو_چشم_م_نشین
#ای_آنکه_از_من_من_تری
#اگر_تو_یار_من_شوی
#چنین_کنم_چنان_کنم
۸۱۷
۰۶ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.