سناریو اسلایدرین دعوا

سناریو اسلایدرین: دعوا؟
تام:
تو و تام از صبح داشتین بحص میکردین چون تو بدون اینکه به تام بگی با یه پسر به کتابخونه رفته بودی و تام شما رو دیده بود و فکر میکرد داری با پسره لاس می زنی از طرف دیگه وقتی تو تامو تو کتابخونه دیدی خواستی بری سمتش ولی دیدی یه دختره خودشو انداخت تو بغل تام (از عمد) و تو هم عصبی بودی...
~صد بار بحت گفتم با اون پسره حرف نزن!!
+تام اول اینکه ما داشتیم درس میخوندیم و دوم یجوری حرف نزن که انگار خودت بی گناهی
~مگه من چیکار کردم؟
+واقعا داری می پرسی؟ یعنی تو تو کتاب خونه اون دختر نچسبو بغل نکردی؟
~اون داشت میوفتاد بعدشم من اصن اونو نمیشناسم
+هی حرفو میپیچونی اشتباه خودتو لا پوشونی کنی!
~من! من حرفو می پیچونم یا تو؟
+اصن میدونی چیه بیا جدا شیم!!
اینو که گفتی ته صدات لرزید ولی کنترلش کردی و خواستی یه قدم برداری که تام دستتو کشید و به دیوار چسبوندت
~دیگه هیچ وقت اسم جدایی رو نیار
و بوسیدت...

اگه همایت کنید بقیه رو هم میزارم🌹♥
دیدگاه ها (۶)

دوستان فعالیت جدید داریم

کاسپلی سخصیت های جوجوتسو

کی ایده با فوم اکلیلی میخواد؟

تزیین اتاق پارت آخر

درخواستی

تکپارتی تام

غرور اسلیترینی (فصل 2)P4

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط