توهمانی که دلم لک زده لبخندش را

توهمانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را

منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را

#کاظم_بهمنی
دیدگاه ها (۷)

ای بوی خوش که از چمن عشق می وزیبر من گذر که بوی گلستانم آرزو...

مژده دادند که بر ما گذری خواهی کرد...نیت خیر مگردانکه مبارک ...

دل من ز بیقراری چو سخن به یار گویمنگذاردم که حال دل بیقرار گ...

ای جان جان ای جان جان مستان سلامت می کنندیک مست اینجا بیش نی...

تو همانی که دلم لک زده لبخندش رااو که هرگز نتوان یافت همانند...

شعر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط