«عشق پولی پارت۲۶»
«عشق پولی پارت۲۶»
بلند شدی دیدی لختی یهو ترسیدیدو نفهمیدی چیشده بعدش کم کم یادت اومد اینقد هیونو بوسیدی ک بیدار شد
=عشقمم
+جونم
=نریم حموم؟
+دوتایی؟
=اوهوم
+باش ولی ب ی شرط
=چ شرطی
+با از اون ابنباتت بهم بدی بخورم
=میخوای همین الان بت بدم؟
+داری؟؟؟
هیون بلند شد ک بده بخوری
+هیوننن منظورم اون ابنباتت بودک ت مدرسه خوردیی
=داشتی منو ضایع میکردی؟
+ارههه
بردتت حموم و موهاتو شست توعم موهای اونو شستی بدش کمی شیطونی کردین(ببخشید حال ندارم اسمات بنویسم)و اومدین بیرون خودتونو خشک کردین
+هیوننننننننن مدرسهههههههههه
=ساعتتت چندهههه
+هشتتتتتتتتتتت
=بدو بریمممم
سری خشککردین و اماده شدین رفتین مدرسه
نشستین ک چون همهمیدونستن صاحاب مدرسه این چیزی بهتون نگفتن
رفتین ک تو با یکی دوست شدی اسمش دوهون بود (پسره بیشتر با هیون اوکیه)و با یوجون(دختره بیشتر با تواوکیه)ک یوجون بهت کرم داد ک بزنین ب گردنتون ک کبودیا معلوم نشه ک باهم میرفتین مدرسه تموم شد هیون با اسرار ت ب راننده گفت ک میخوان پیاده برین و یهو یکیو دیدی ک لباسش بدجور برات اشنا بود یهو دیدی دال بود ک چشمات گرد شد هیون برگشت و نگاش کرد
=سول آ این دال نیس؟
+چراچرا داله
یوجون و دوهون:دال کیه؟؟؟
+هیون این خیلی وقته مارو داره تقیب میکنه من لباسشو میدیدم ولیچیزیدحس نمیکرد ک یهو دال شرو کرد ب دویدن و هیونم همراهش رفت و دوهونم مترشو ورداشتو همراهشون رفت ک یهو داشتین نگاشون میکردین
یوجون:چرا هیون از موتور زود میدوعه؟؟؟
+الان اصلا وقتش.... یهو یکی دستمال گذاش رو دهنت ک میدیدی یوجون میزنه ب دست یارو ک یوجونو پرت کرد رو زمین تو هنوز بیه.ش نشدع بودی ک....
بلند شدی دیدی لختی یهو ترسیدیدو نفهمیدی چیشده بعدش کم کم یادت اومد اینقد هیونو بوسیدی ک بیدار شد
=عشقمم
+جونم
=نریم حموم؟
+دوتایی؟
=اوهوم
+باش ولی ب ی شرط
=چ شرطی
+با از اون ابنباتت بهم بدی بخورم
=میخوای همین الان بت بدم؟
+داری؟؟؟
هیون بلند شد ک بده بخوری
+هیوننن منظورم اون ابنباتت بودک ت مدرسه خوردیی
=داشتی منو ضایع میکردی؟
+ارههه
بردتت حموم و موهاتو شست توعم موهای اونو شستی بدش کمی شیطونی کردین(ببخشید حال ندارم اسمات بنویسم)و اومدین بیرون خودتونو خشک کردین
+هیوننننننننن مدرسهههههههههه
=ساعتتت چندهههه
+هشتتتتتتتتتتت
=بدو بریمممم
سری خشککردین و اماده شدین رفتین مدرسه
نشستین ک چون همهمیدونستن صاحاب مدرسه این چیزی بهتون نگفتن
رفتین ک تو با یکی دوست شدی اسمش دوهون بود (پسره بیشتر با هیون اوکیه)و با یوجون(دختره بیشتر با تواوکیه)ک یوجون بهت کرم داد ک بزنین ب گردنتون ک کبودیا معلوم نشه ک باهم میرفتین مدرسه تموم شد هیون با اسرار ت ب راننده گفت ک میخوان پیاده برین و یهو یکیو دیدی ک لباسش بدجور برات اشنا بود یهو دیدی دال بود ک چشمات گرد شد هیون برگشت و نگاش کرد
=سول آ این دال نیس؟
+چراچرا داله
یوجون و دوهون:دال کیه؟؟؟
+هیون این خیلی وقته مارو داره تقیب میکنه من لباسشو میدیدم ولیچیزیدحس نمیکرد ک یهو دال شرو کرد ب دویدن و هیونم همراهش رفت و دوهونم مترشو ورداشتو همراهشون رفت ک یهو داشتین نگاشون میکردین
یوجون:چرا هیون از موتور زود میدوعه؟؟؟
+الان اصلا وقتش.... یهو یکی دستمال گذاش رو دهنت ک میدیدی یوجون میزنه ب دست یارو ک یوجونو پرت کرد رو زمین تو هنوز بیه.ش نشدع بودی ک....
۴.۱k
۲۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.