بانو وقتی خسته ای از انبوه دردهایی که زیرشان کمر خم کرده

بانو! وقتی خسته ای از انبوه دردهایی که زیرشان کمر خم کرده ای، وقتی زخمهای روحت التیام نمی یابند، هیمه های اندوه در جانت زبانه می کشد، وقتی همه غریبه اند و حجمی از بی کسی اندامت را احاطه می کند... ترس هایت را دور بریز چمدانی بردار کمی دلخوشی... راهی شو به مقصدی که نمی دانی کجاست، بگذار حس آزادی وجودت را قلقلک دهد بخند و از این لحظه ی ممنوع لبریز شور و شعف شو...
دیدگاه ها (۵)

ممکن است ❥شــــاهــــزاده ام❥ را پیدا کنم اما ♡پــــــــــدر...

کاشکی میشد بهت بگم چقدر صداتو دوست دارمچقدر مث بچگی هام لالا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط