پناه آوردن گنجشک به خدمت حضرت رضا ع

پناه آوردن گنجشک به خدمت حضرت رضا ( ع )

سلیمان جعفری ( ره ) میگوید : باحضرت رضا ( ع ) در باغی بودیم ، ناگاه گنجشگی آمد و در نزد آن حضرت صیحه می زد ، و هرچه توان داشت فریاد می کشید و اظهار پریشانی می کرد .
امام ( ع ) به من فرمود : آیا می دانی این گنجشک چه می گوید ؟
گفتم : نه ، خدا و رسول خدا و فرزند رسول خدا ( ص ) داناتر است .
فرمود : به من می گوید : ( ماری در خانه ، کنار آشیانه ام آمده ، و می خواهد بچه های مرا بخورد به داد من برسید ) برخیز و این چوب را بگیر و به این خانه برو و آن ما را بکش .
برخاستم و چوبی برداشتم و وارد خانه شدم ، ناگاه ماری را دیدم که در درون خانه ، حرکت می کرد ، آن مار را کشتم ، و آن بچه گنجشک ها را از آسیب دشمنشان ، حفظ کردم ( 109 ) .
داستانهای 14 معصوم ع
دیدگاه ها (۱)

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ادرکنا

ویژگی های دوستان خداقرآن: (أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللّه ِ ل...

آیا در کرات دیگر تمدن و ساکنانی وجود دارد؟ سؤال آیا در جهان ...

محمّد بن مسلم گوید: شنیدم که امام صادق علیه السّلام می فرمود...

ایا خلیفه دوم عمر بن الخطاب ، با *آتش* به طرف خانه سرور زنان...

داستان زیبا و آموزنده ساده زیستی حضرت زهرا سلام الله

لذت دنیا زن و دندان بُوَد # بی زن و دندان جهان زندان بُوَدنس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط