نیست درشهرنگاری که دل ماببرد بختم اریار شودرختم ازاینجاببرد کوحریفی کش سرمست که پیش کرمش عاشق سوخته دل نام تمناببرد باغبانازخزان بی خبرت می بینم آه ازآن روزکه بادت گل رعناببرد