آمده ام که سر نهم
آمدهام که سر نهم
عشق تو را به سر برم
ور تو بگویی ام که نِی؛ نِی شکنم!
شِکَر برم
آمدهام چو عقل و جان
از همه دیدهها
نهان
تا سوی جان و دیدگان
مشعله ی نظر برم
آنکه ز زخمِ تیرِ او کوه شکاف می کند؛
پیشِ گُشادِ تیرِ او وای اگر سپر برم!
در هوسِ خیالِ او
همچو "خیال" گشتهام
وز سر رَشکِ نامِ او، نامِ رخِ قمر برم!
اوست نشسته در نظر
من به کجا نظر کنم؟!
اوست گرفته شهرِ دل
من به کجا سفر برم؟!
#مولانا
عشق تو را به سر برم
ور تو بگویی ام که نِی؛ نِی شکنم!
شِکَر برم
آمدهام چو عقل و جان
از همه دیدهها
نهان
تا سوی جان و دیدگان
مشعله ی نظر برم
آنکه ز زخمِ تیرِ او کوه شکاف می کند؛
پیشِ گُشادِ تیرِ او وای اگر سپر برم!
در هوسِ خیالِ او
همچو "خیال" گشتهام
وز سر رَشکِ نامِ او، نامِ رخِ قمر برم!
اوست نشسته در نظر
من به کجا نظر کنم؟!
اوست گرفته شهرِ دل
من به کجا سفر برم؟!
#مولانا
۱.۵k
۱۱ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.