آمدهام که سر نهم

آمده‌ام که سر نهم
عشق تو را به سر برم
ور تو بگویی ام که نِی؛ نِی شکنم!
شِکَر برم

آمده‌ام چو عقل و جان
از همه دیده‌ها
نهان
تا سوی جان و دیدگان
مشعله ی نظر برم

آنکه ز زخمِ تیرِ او کوه شکاف می کند؛
پیشِ گُشادِ تیرِ او وای اگر سپر برم!

در هوسِ خیالِ او
همچو "خیال" گشته‌ام
وز سر رَشکِ نامِ او، نامِ رخِ قمر برم!

اوست نشسته در نظر
من به کجا نظر کنم؟!
اوست گرفته شهرِ دل
من به کجا سفر برم؟!

#مولانا
دیدگاه ها (۹)

از چشم و دل مپرس که در اولین نگاهشد چشم من خرابِ دل و دل، خر...

تو، به چندین نظر لطف نبینی ما راما به یک دیده ز صد جا نگرانی...

برکه ای گفت به خود ، ماه به من خیره شده ست ماه خندید که من چ...

جان درد تو یادگار دارد بی تواندوه تو در کنار دارد بی توبا ای...

آمده‌ای که راز من بر همگان بیان کنی🌸و آن شه بی‌نشانه را جلوه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط